نوشته شده توسط : محمدرضا

استان کرمانشاهکرمانشاه

 

مرکـــــز : کرمانشاه

موقعیت : غرب ایران

kermanshah_map
مجاورت : شمال: استان کردستان   جنوب:استانهای لرستان و ایلام  شرقاستان همدان ه   غرب: کشور عراق
آب و هوا: دارای چهار فصل در یک زمان است برای نمونه قصرشیرین دارای آب و هوای گرم و سنقر و پاوه دارای آب و هوای سرد و کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل هستند
وسعــــت:  24434 کیلومتر مربع
جمعـیــت:  ۱٬۹۰۲٬۷۶۰ نفر
تقسیمات: 11 شهرستان، 19 شهر، 24 بخش، 83 دهستان و 2793 آبادی درسال75
شهرستانها:  اسلام آباد غرب ، پاوه، جوانرود، سرپل ذهاب ،سنقر ،صحنه، قصر شیرین ،کرمانشاه، کنگاور، گیلانغرب و هرسین 

 مکان های دیدنی و تاریخی 

استان کرمانشاه داراي مکان هاي تاريخي و ديدني بسياري است که شامل جاذبه هاي طبيعي و تاريخي متعدد مي شوند. استان چشمه ها، سراب ها و غارهاي متعدد چون: چشمه آب گرم، تنگ حمام، چشمه عبدي، چشمه هندي آباد، چشمه صيفور، سراب نيلوفر، سراب ياوري، سراب طاق روسان، سراب هاي خفر، سراب نوژي وران، سراب قنبر، غار شهربانو، غار هاي عسل، مرد و زان و غار انار در ارتفاعات بيستون، غار قوري قلعه در جنگل هاي اورامانات، غاركاوات، غارپروا، غارآسنگران، غارتايله نو، غاررتيل، غار كليسا، غار ميراوي، غار نوروزخان، غار جوجو، غار حاجي، غارهاي آوه زا و كبوتر، غار سيد شهاب و.... را در خود جاي داده است که هر يک از آن ها از جذابيت هاي خاص خود برخوردار است.
مکان هاي تاريخي و باستاني نيز از ديگر جاذبه هاي استان کرمانشاه به شمار مي رود که آتشكده چهارقاپو، بقعه امام زاده هاي متعدد، مسجد هاي بزرگ و با ارزش معماري چون مسجد جامع، قلعه هاي قديمي و متعدد چون قلعه بيستون، قلعه هژبر، قلعه مروان، قلعه شاهين، قلعه گه، قلعه خاموش، قلعه بزه رود، قلعه ساري اصلان، قلعه هرسين، قلعه منيژه، قلعه گبري، قلعه ژيان و زيارتگاه هايي چون: زيارتگاه شوقي علمي، زيارتگاه تخت تيمور، شاه زاده محمد ابراهيم، شهرهاي باستاني و قديمي چون شهر چمچال، کاروان سراهاي متعدد به همراه کم نظيرترين کتيبه ها و نقش هاي باستاني تنها بخشي از اين ديدني ها را تشکيل مي دهند که در نقاط مختلف استان پراکنده شده اند و گردشگرا ن را به سوي خود مي خوانند.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان نيز به دو گروه صنايع دستي و ماشيني تقسيم مي شود . كرمانشاه از ديرباز به سبب موقعيت خاص جغرافيايي و نيازاهالي به لوازم و مواد اوليه زيستي مركز صنايع دستي بوده است و در بين مردم بومي افراد مستعد و ماهر در هر رشته پرورش يافته اند. از سوي ديگر شيوه معيشت عشايري استان زمينه هاي مساعدي را جهت گسترش صنايع دستي فراهم نموده است صنايع دستي اين استان مشتمل بر قالي، گليم، جاجيم و انواع گيوه است. بزرگ ترين صنعت كارخانه اي استان كرمانشاه تصفيه خانه نفت است كه كارخانه آن در كنار رود قره سو ساخته شده است. قديمي ترين كارخانه صنايع غذايي استان کرمانشاه، كارخانه قند اسلام آباد است. عمده ترين معادن اين استان نيز عبارتند از: آهن، سرب، گوگرد، آلوميت، كوارتزيت و … 

  

کشاورزی و دام داری

در استان كرمانشاه به علت شرايط آب و هوايي مناسب محصولات كشاورزي متعددي از قبيل : گندم، جو، چغندر قند، برنج، صيفي، سبزي و ميوه هايي چون : گردو، بادام، انار، سيب، مركبات و خرما توليد مي شود . ازآن جا که بيش تر ساكنين اين استان از گذشته هاي دورزندگي كوچ نشيني توأم با معيشتي بر اساس دام داري داشته اند، اين استان از مناطق عمده ايران در امر دام پروري به شمار مي آيد. هم چنين مرغ داري، زنبورداري و صيد ماهي نيز در کنار کشاورزي و دام داري رايج اسا و معمولاً گوشت مرغ و ماهي و عسل مورد نياز مردم در استان توليد مي شود.  

   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

نام كرمانشاه به بهرام شاه ساساني منسوب است كه در روزگار پدرش، فرمان روايي ايالات كرمان را داشت و بدين جهت به كرمانشاه لقب يافت. محدوده استان كرمانشاه، از هزاره هاي قبل از ميلاد؛ محل سکونت اقوام مختلف بوده است. درآثار سارگن – شاه اكو كه از سال 2048 تا 2030 قبل از ميلاد بر جنوب بين النهرين فرمان رانده از مردم زاگرس به عنوان « آريزان يا نخسي » ياد شده است. به استناد كتيبه هاي بابل، آشور و عيلام ساكنان دامنه هاي زاگرس طوايفي به نام هاي لولوبي، گوشي، هانائي، فايري، آموا و پارسوا بوده اند. در خصوص اصل و نژاد اين طوايف، نظرات متضادي ابراز شده است. طوايف آمادا و پارسوا آريايي و طوايف گوتي و كاسي نيز به احتمال زياد آريايي بوده اند، اما در آريايي بودن لولوبي ها و مانايي ها ترديد وجود دارد. لولوبي ها يا لولوها اجداد لرها، در گذشته دور در ذهاب كرمانشاه، شهر باستاني زور و سليمانيه زندگي مي كرده اند .
نام ماد براي نخستين بار به صورت « آماده اي » در جملات آشوريان به نواحي كردستان فعلي اتلاق شده است. بنابراين مي توان دريافت كه از هزار سال قبل از ميلاد قوم ماد در دامنه هاي زاگرس سكونت داشته اند. در روزگار ساسانيان، نواحي غرب و مخصوصا كرمانشاه مورد توجه شهرياران ساساني بوده و به علت نزديكي با تيسفون ( پايتخت ) ايام تابستان ( ييلاق ) را در آن مي گذرانده اند. قباد اول و خسرو اول ( انوشيروان ) ساساني نيز به اين ناحيه توجهي خاص داشته اند. در اخبار مورخان اسلامي به كرات آمده است كه خسرو اول انوشيروان در نواحي طاق بستان، قصرهايي ساخته كه در آن ها از بزرگان چيني، هندي، و قيصر روم و ديگر حكم رانان پذيرايي مي كرده است. خسرو دوم ملقب به پرويز نيز در اين منطقه باغ هاي زيبا ساخته بود كه درآن قصرها و عمارت هاي باشكوه وجود داشته است. عمران و آباداني جدي و پيوسته اين ناحيه وبه ويژه شهر كرمانشاه از دوران قاجار آغاز شده است. اين منطقه هم اکنون يکي از مناطق آباد، آرام و باصفاي ايران است که يادگارهاي بسيار زيادي از تاريخ گذشته را در خود جاي داده است.
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان كرمانشاه درميانه ضلع باختري ايران بين 33 درجه و 36 دقيقه تا 35 درجه و 15 دقيقه پهناي شمالي و 45 و 24 دقيقه تا 48 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال به استان كردستان از جنوب به استان هاي لرستان و ايلام از خاور به استان هاي همدان و از باختر به كشورعراق محدود شده است. استان كرمانشاه ناحيه اي كوهستاني است كه مابين فلات ايران و جلگه بين النهرين قرار گرفته و سراسر آن را قله ها و ارتفاعات رشته کوه هاي زاگرس پوشانده است. استان كرمانشاه در معرض جبهه هاي مرطوب مديترانه اي قرار دارد كه در برخورد با ارتفاعات زاگرس، موجبات ريزش برف و باران را فراهم مي سازد. راه هاي دسترسي به اين استان عبارتند از:
- مسير تهران – خسروي كه از كرمانشاه عبور مي كند.
- مسير جلفا – بندر امام به طول 1421 كيلومتر كه در 744 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.
- مسير تهران – سنندج كه در فاصله 520 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.
- كرمانشاه داراي فرودگاه بين المللي نيز است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1477
|
امتیاز مطلب : 243
|
تعداد امتیازدهندگان : 73
|
مجموع امتیاز : 73
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان گلستاناستان گلستان

 

مرکـــــز : گرگان

موقعیت : شمال ایران
مجاورت : شمال: جمهوری ترکمنستان    جنوب:استان سمنان   غرب:استان مازندران و دریای خزر

golestan_map
آب و هوا:  بیشتر  آب‌وهوای معتدل مدیترانه‌ارد ولی جلگهٔ گرگان به لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمه بیابانی و گرم دارد.
وسعــــت: 22 هزار کیلومتر مربع
جمعـیــت:
تقسیمات:  16 شهر و 16 بخش و 45 دهستان
شهرستانها:  گرگان ، بندر ترکمن ، بندر گز ، علی آباد ، کردکوی ، گنبد کاووس ، مینو دشت ، رامیان،     آزاد شهر ، آق قلا  و  کلاله.

مکان های دیدنی و تاریخی 

جاذبه هاي طبيعي استان گلستان عبارتند از: پارک ملي گلستان، تالاب گميشان، پناه گاه حيات وحش ميان كاله، آبشارلو، آبشار شيرآباد، آبشارباران كوه، آبشار زيارت، آبشار كبودوال، پارک جنگلي دلند، پارک جنگلي قرق، جزيره آشوراده، منطقه جنگلي نهارخوران و منطقه حفاظت شده جهان نما.
بناهاي تاريخي و ديدني اين استان نيز عبارتند از: مسجد جامع، آرامگاه مختوم قلي فراغلي، امام زاده روشن، پل آقا قلا، امام زاده نور (اسحاق)، امام زاده هنديجان، بازار قديمي، برج رادكان باختري، پنج شنبه بازار قلا، تورنگ تپه، جمعه بازارگرگان، جمعه بازار گنبد، دوشنبه بازارتركمن، سد اسكندري (ديوار دفاعي)، قلعه ماران، كاخ اختصاصي، كاخ شاهين، كاخ آغا محمد خان، مدرسه سردار، مدرسه دارالشفاء، مسجد گلشن، مسجد امام حسن عسگري (ع)، مسجد و مدرسه كريم آبشار، موزه گرگان و ميل گنبد قابوس.
جاذبه هاي طبيعي و تاريخي بالا به همراه جلوه هاي زندگي مردم و عشاير منطقه که ديدني هاي جذاب استان گلستان هستند در مجموع اين منطقه را از توان بالاي گردشگري برخوردار کرده است.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان گلستان به دو بخش صنعتي و دستي تقسيم مي شوند.مهم ترين صنايع دستي استان گلستان شامل قالي و قاليچه، پشتي هاي تركمن، جاجيم هاي كوهستاني و صنايع دستي روستايي است. از مهم ترين صنايع كارخانه اي مي توان به كارخانه پنبه پاک كني، آرد، نئوپان، قند، كنسرو، فيبرعايق، شير پاستوريزه و مجموعه اي از كارگاه هاي ساخت ماشين آلات كشاورزي اشاره كرد.

 

  

کشاورزی و دام داری

گلستان يكي از قطب هاي اقتصادي مهم كشور در زمينه كشاورزي، دامداري و صنايع وابسته به آن ها است. در اين منطقه، شهر گرگان نقش مركزيت اداري و بازرگاني دارد و جريان توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي استان را هدايت مي كند. مهم ترين محصولات کشاورزي استان گلستان عبارتند از پنبه، گندم، جو، دانه هاي روغني (سويا و آفتابگردان)، و سيب زميني. هم چنين باغ هاي سيب، آلو، قطره طلا و مركبات به فراواني در اين منطقه وجود دارند. دام داري نيز در کنار كشاورزي گسترش يافته و پرورش گاو بيش تر در كوه پايه هاي جنوبي و پرورش گوسفند و بز بيش تر در اراضي جلگه اي و مرتفع رواج دارد. پرورش زنبور عسل، به علت شرايط مساعد گياهي و اقليمي درنواحي كوه پايه اي و كوهستاني رواج و توسعه يافته و مراكز متعددي را به خود اختصاص داده است. توليد عسل در اين استان به خصوص در شهرستان گرگان، قسمتي از احتياجات منطقه را تامين مي كند. با توجه به شرايط آب و هوايي مناسب و رويش درختان توت، پرورش كرم ابريشم از گذشته هاي دور در اين استان رواج داشته است. به طوري كه در شهرستآن هاي گنبد و مينودشت پرورش كرم ابريشم از اهميت خاصي برخوردار است.  

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

استان گلستان نام خود را از گرگان به گلستان تغيير داده و به نظر مي رسد به علت آباداني و صفاي طبيعي اين منطقه؛ نام گلستان به آن داده شده است. استان گلستان محل سكونت اقوام تركمن است كه بخش ديگري از اين ايل بزرگ نيز در جمهوري تركمنستان زندگي مي كنند.
نام تركمن نخستين بار در دايره المعارف چيني قرن هشتم ميلادي آمده است. هم چنين تركمن را نام قومي از اقوام زرد پوست ترک زبان دانسته اند كه از چندين هزار سال پيش در شمال درياچه «ايسيک گول» (بالخاش) در شمال مغولستان زندگي مي كرده اند. نويسندگان ايران براي نخستين بار در قرن پنجم هجري قمري به قومي ترک نژاد به نام ترک يا تركمانان كه در آسياي مركزي ساكن بوده اند، اشاره مي کنند.
طوايف تركمن «گوگلان»، «يمرلي» و «آل علي» در جلگه هاي «كوپت داغ» و بعدا «ساريق» ها، «ارساري» ها و «سالر» ها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهاي خراسان سكني گزيدند و «يموت» ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روي آورده و در قرن شانزدهم ميلادي، طوايف تركمن تمام ساحل خاوري خزر تا گرگان را تصرف کردند. در سال هاي بعد كه از اقتدار شاهان ايران و خوانين كاسته شد، تركمن ها به ترديج سلطه خود را به طرف خاور تا مرو گسترش دادند. بدين گونه اين سرزمين در طي چند قرن پهنه تاخت و تاز طوايف غز شده و توده هاي وسيع آن ها همراه مغول ها به ايران آمدند. با لشكركشي تيمور به ايران و ديگر كشورهاي مجاور، به همراه ديگر ايلات جا به جا شدند و با گذشتن از اين سرزمين، بار ديگر همراه صفويه به ايران بازگشتند. پس از تيمور، سلسله هاي تركمانان «قراقويونلو» وسپس «آق قويونلو» به عنوان نيرومند ترين گروه ها به ترتيب در باختر و شمال ايران و سپس در ايران مركزي و جنوبي ظهور كردند.
در زمان صفويه، شاه عباس صفوي براي حفظ ايالات خاوري از تاخت و تاز تركمن ها و ازبكان، كردهاي جنگ جو را از ولايات باختري به اين سامان كوچ داد و پنج ولايت كرد نشين در امتداد كليه مرزها از استرآباد تا چناران به وجود آورد. اما كوچ كرد ها مانع تاخت و تاز تركمنان نشد چرا كه آن ها حريفاني هم زور بودند و هيچ يک از طرفين نمي توانستند به فتح نهايي دست يابند و اين خطه هم چنان درگير هرج و مرج باقي ماند. با وقوع جنگ هاي بين قبيله اي از يک سو و يورش خان هاي بخارا و خيوه از سوي ديگر، آشوب مناطق تركمن نشين را فرا گرفت. اين منازعات همراه با فشارهاي امپراطوري روسيه به ويژه در مرزهاي جنوب باختري، سبب افزايش سيل مهاجرت تركمن ها به نواحي رود گرگان شد و اين مهاجرت منجر به جنگ هايي بين ساكنان قبلي اين نواحي با مهاجمان شد. براثر فشار طوايف يموت كه به تازگي به اين نواحي آمده بودند، طوايف گوگلان به سمت كوه هاي گلي داغ رانده شدند. باوجود مخالفت و نزاع بين تركمن ها و همسايه هاي آن ها، تركمن ها به تدريج تا قره سو و شمال خراسان را به تصرف خويش درآوردند. اين طوايف كه دربيش تر اوقات نقش مهمي در تعيين و تغيير حكومت هاي وقت ايفا مي كردند، به سبب شيوه معيشت عشايري (دام داري و كوچ )، دراندک زماني به مهاجميني تبديل مي شدند كه هر حاكميتي ناگزيراز مقابله با آن ها مي شد. ماموران سلسله قاجار كه خود به كمک عشاير، به ويژه تركمنان به حاكميت رسيده بودند، با دست آويز قرار دادن شكايت مردم، بر تركمن هاي يک جا نشين ظلم و ستم روا مي داشتند. جنگ مرو بزرگ ترين حادثه سياسي در تاريخ تركمن ها در عصر قاجار به سال 1276 هجري قمري است. تمايل دولت روس به تصرف خانات خيوه، بخارا و نيز تحريكات انگليس در افغانستان و لشكركشي دولت ايران به منظور گرفتن ماليات و خراج از تركمن ها را مي توان از جمله دلايل شروع اين جنگ دانست. تركمن ها كه قادر به پرداخت خراج نبودند به كمک خان خيوه ارتش قاجار را شكست دادند. در نتيجه از نفوذ دولت ايران بيش از پيش كاسته شد و اين نواحي تحت تسلط ترکمن ها باقي ماند و تا مدت ها بعد از اين واقعه، خان نشين هاي خيوه به همراهي تركمن ها تا ناحيه خراسان مي تاختند و پس از غارت شهرهاي اين نواحي، مردم زيادي را به اسارت مي گرفتند. اين تهاجمات را عباس ميرزا قاجار با آزاد كردن تعداد زيادي اسير ايراني از چنگ تركمن ها و به اسيري بردن عده زيادي از آن ها پاسخ داد.
اين لشگركشي دولت مركزي كه با خون ريزي توام بود به آرامش نسبي در منطقه منجر شد. پيش از آن كه قرن نوزدهم پايان يابد، آخرين تزارهاي روس با فتح تاشكند، بخارا، خان نشين خيوه و فرغانه، خان نشين هاي آسياي ميانه را خراج گزار روسيه كردند و تنها بخشي از سرزمين تركمن ها در كنار مرز ايران باقي ماند. در اين زمان دولت روسيه طوايف يموت را كه عمده ترين نيروي تركمن ها محسوب مي شد، با دست آويز تامين امنيت راه هاي تجاري سركوب كرد. با شكست بزرگ تركمن در سال 1300 هـ . ق، آخرين نقطه تركمنستان و بقيه نواحي شمال خراسان (از درياي خزر تا رود تجن) به امپراطوري روسيه اضافه شد. امضا قرارداد تحديد مرز آخال (1301 هـ . ق) بين دولتين ايران و روس، مرز ميان دو كشور را از روي نشانه هاي جغرافيايي تعيين كرد و زندگي تركمن ها را كه در آن هنگام در دو طرف مرز به امر كوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحديد مرزها، تركمنان حالت مردمي را يافتند كه به دو دولت ماليات مي دادند و در يک سو بخشي از خانواده و در سوي ديگر احشام و چوپانان تركمني زندگي مي كردند. تركمن ها كه نمي خواستند مالياتي به دولت روسيه بپردازند به ايران مهاجرت نمودند، اما دراين جا نيز با حكومت ايران كه مايل به جمع آوري ماليات و محدود كردن قدرت نظامي و پايان دادن به اغتشاشات تركمن ها بود، مواجه شدند. با اين همه، گرچه پس از تحديد مرزها، تركمن هاي اترک و گرگان رسما ايراني محسوب مي شدند، اما چنين مي گفتند كه هيچ ايراني از مرز قلمرو آنان نمي گذرد، مگر اين كه ريسماني به گردن داشته باشد.
درعرصه نبرد مشروطه خواهان و مستبدان، تركمانان در صف مستبدان و مخالفين مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهاي طرف دار انقلاب پرداختند. محمد علي ميرزا- پادشاه قاجار- كه بر ضد مجلس و مشروطه دست به كودتا زده بود، پس از بركناري، در ميان تركمن ها هم دستاني يافت و آن ها نيز به اميد غارت و گسترش نفوذ خود به ولايات هم جوار، با او همراه شدند كه با شكست تركمن ها و پيروزي قواي مجاهدين مشروطه خواه، تركمن ها به سرزمين هاي محل سكناي خود عقب نشيني كردند.
در دسامبر 1916 ميلادي، سپاهيان روس با آتش و شمشير در ادامه تعقيب تركمن هاي ساكن آسياي ميانه كه دست به شورش زده بودند، از ولايت استر آباد گذشته و بي رحمانه يموت ها و زنان و كودكانشان را سركوب كردند. حكومت ايران كه قادر به برخورد با اين مداخله نظامي روسيه نبود، درمقابل تصرف اين نواحي و نيز برخوردهاي نظامي عكس العمل نشان نداد و اين نواحي عملا به دست روس ها افتاد.
پس از انقلاب اكتبر(1917. م) در روسيه، حكومت شوروي در سال (1918. م) سپاهيان روس را از ايران خارج كرد و مناطق اشغالي را به دولت ايران باز گرداند. تركمن ها را در درازاي تاريخ سراسر جنگ و ستيز، از آن هنگام كه در متن هاي تاريخي براي نخستين بار نام آن ها ذكر شده، همه حكومت ها (حتي آن ها كه خود تركمن بودند) پس از به قدرت رسيدن سركوب كرده اند. آن ها سال ها بين دو مرز ايران و شوروي سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعيت هيچ كدام قرار نداشتند، گاه خراج گذار اين دولت ها بودند و گاه مردم ساكن آن نواحي را غارت كرده و آنان را به عنوان برده خريد و فروش مي كردند. تركمن ها در ميان خود نيز با دشمني، جنگ و ستيز پايان ناپذيري بر سر چراگاه روبرو بودند. چنان که دشمني بين آتاباي ها و گوگلان ها، آتاباي ها و جعفرباي ها، تكه ها با گوگلان ها و …. پايان ناپذير به نظر مي رسيد. اين منازعات تا زماني كه اقدامات حكومت ايران يعني گسيل ارتش به سوي تركمن هاي يموت و گوكلان در سال 1303 هـ . ش به آخرين شورش تركمن ها انجاميد، ادامه داشت.
در اين شورش، تركمن ها در پي كسب استقلال سرزمين هاي تركمن نشين بودند، كه اين امر به اتحاد تمامي قبايل تركمن (يموت و گوكلان) منجر شده بود. از آن رو قبايل تركمن كه قرن ها بر سر آب و مرتع دام با يک ديگر درگير بودند، دشمني را كنار نهادند و به منظور ايجاد خود مختاري در نواحي تركمن نشين، به نفاق بين ايل ها و طوايف پايان دادند. با اين همه، با وجود قدرت نظامي قابل توجه تركمن ها، دولت مركزي ايران در سال 1304 هـ . ش با روش هاي مختلف و حمله نظامي و استفاده از سلاح هاي مدرن و تحريم اقتصادي، آن ها را سركوب كرد. عده اي ازسران شورشي اعدام شدند و گروهي به آن سوي مرزها گريختند. حكومت مركزي سركوب خود را با سوزاندن آلاچيق ها و تخته قاپو كردن تركمن ها تسريع كرد. گرچه با آغاز جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط متفقين و تضعيف دولت مركزي، فرصتي كوتاه به دست آمد و گروهي از تركمن ها نيز به زندگي كوچ نشيني روي آوردند، اما دوران آن كوتاه بود و با قدرت گيري مجدد دولت پايان گرفت. سرانجام فشارهاي حكومت بر تركمنان تعديل يافت و به سبب جاذبه هاي اقتصادي و كشاورزي بعد از اصلاحات ارضي (سال 1341 هـ . ش)، گروهي از تركمن ها به كشت و زرع و عده اي به شهرها روي آوردند. اين قوم هم اکنون در صلح و صفا در محدوده استان گلستان زندگي مي کنند و بيش تر آن ها يک جا نشين شده اند.
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان گلستان درقسمت شمال خاوري ايران و بين 36 درجه و 30 دقيقه تا 38 درجه و 8 دقيقه ي پهناي شمالي و 53 درجه و 51 دقيقه تا 56 درجه و 19 دقيقه ي درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال با درياي خزر، از خاور با استان خراسان، از باختربا استان مازندران و از جنوب با استان سمنان همسايه است. استان گلستان، با توجه به موقعيت جغرافيايي خود، تحت تاثير پهناي جغرافيايي، ارتفاع و امتداد رشته كوه هاي البرز، ارتفاع سطح زمين، دوري و نزديكي به دريا، بيابان هاي جنوبي تركمنستان، وزش بادهاي محلي و ناحيه اي و پوشش متراكم جنگلي قرار دارد و به همين سبب، از آب و هوا هاي گوناگوني برخورداراست. چنان که در شمال خاوري استان به علت دوري از اثرات درياي خزر و … آب و هواي معتدل مرطوب خزري رفته رفته به اقليم نيمه خشک تبديل مي شود و ميزان بارندگي ساليانه كاهش مي يابد. براساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1419201 نفر برآورد شده است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1483
|
امتیاز مطلب : 207
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان لرستاناستان لرستان

 

موقعیت : غرب ایران
مجاورت : شمال: استانهای مرکزی و همدان   جنوب: استان خوزستان  شرق: استان اصفهان   غرب: استانهای کرمانشاه و ایلام 

map_lorestan

وسعــــت: 28559 کیلومتر مربع
جمعـیــت:
تقسیمات: 9 شهرستان، 10 شهر، 20 بخش، ه81 دهستان و 2842 آبادی دارای سکنه
شهرستانها:  خرم آباد ، بروجرد ، الیگودرز ، دورود ، ازنا ، کوهدشت ، دلفان ، سلسله و پلدختر
مرکـــــز : خرم آباد

 

مکان های دیدنی و تاریخی 

استان لرستان از مكان هاي طبيعي و تاريخي بسياري برخوردار است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
اشتران كوه و قله هاي برفگير آن, غار تمندر, غار بزنويد, غارهاي سفيد كوه در اطراف خرم آباد, غار منو در اطراف دورود, غارسراب سفيد در حوالي بروجرد, غار دوشه, غار زيباي كلماكره, درياچه زيباي گهر, تالاب هاي تنگ فني, درياچه مصنوعي كيو, رودخانه سيمره, آبشاربيشه, آبشار آب سفيد, آبشار افرينه,آبشار تاف, آبشار راوك, چشمه هاي سياب, تنگ قلعه, پايين گردنه آستان, ونايي, آب ارم, آب گرداب دارابي, آب اراز, اسل مساله بيك, چشمه كيمهان, چشمه قلقلي, قلعه فلك الافلاك, مناره آجري خرم آباد, گرداب سنگي خرم آباد, سنگ نوشته, پل شاپوري, مقبره زيد بن علي, درياچه كيو, آبشار نوژيان, امام زاده پير امام, امام زاده قاسم, مقبره شاه زاده ابراهيم, معبد سرخ دم لري, گنبد شاه محمد و تنگ ملاويو.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان لرستان را مي توان به دو دسته صنايع دستي و كارخانه اي تقسيم كرد. اين استان به واسطه تاريخ و تمدن كهن خود از دست ساخت هاي فلزي و برنزهاي مشهوري برخوردار است. دوره مفرغ را دوره طلايي و شكوفايي هنر و تمدن لرستان مي نامند زيرا صنعت كاران مفرغ در اين منطقه با استفاده از ساده ترين شيوه هاي صنعت ريخته گري, قالب سازي و تراشكاري, آثار و اشياي بسيار ارزشمند و هنرمندانه از خود به جاي گذاشته اند؛ به طوري كه اين آثار زينت بخش موزه هاي بزرگ جهان است. انواع مفرغ ها و آثار مكشوفه دراين استان شامل سلاح و جنگ افزار, قطعات زين و برگ اشياي زينتي, اشياي نذري و ظروف غذاخوري مي شوند. توسعه صنعتی استان لرستان در سال های گذشته، به علت سياست توجه به نقاط محروم و استقرار و ايجاد كارخانه های صنعتی متعدد روبه رشد است. از جمله صنايع راه اندازی شده می توان به صنايع ساختمانی، فلزی، سراميك، غذايی، پوشاك، شيميايی و صنايع دستی اشاره كرد. لرستان از لحاظ معادن طبيعی، استانی غنی به شمار می آيد. از اين جمله معادن می توان به سنگ تراورتن (در چگنی و كوهدشت)، مرمريت (در ازنا، اليگودرز و بروجرد)، فلدسپات، تالك و سيليس (در بروجرد و اليگودرز و ازنا)، سنگ گچ (در دورود و كوهدشت)، سنگ آهك (درخرم آباد و كوه دشت) و سرب و روی (در اليگودرز) اشاره کرد كه بخشی از آن ها مورد بهره برداری قرار گرفته است. 

 

کشاورزی و دام داری

استان لرستان با توجه به برخورداری از هوای متنوع و رودهای پر آب و خاك آبرفتی حاصل خيز، استعدادی ويژه در كشت محصولات كشاورزی دارد. غلات، چغندر قند و حبوبات، مهم ترين فرآورده های كشاورزی آن محسوب می شوند. در نواحی جنوبی و پاره ای مناطق ديگر استان، محصولات گرمسيری نيز توليد می شود. بازده توليدات كشاورزی استان لرستان به دليل استفاده از روش های سنتی، به ويژه در زمين های ديم كوهستانی و پايكوهی، چندان چشم گير نيست. به جهت وجود مراتع سرسبز و غني دام داري و دام پروري در اين استان پررونق است و در تمام استان رواج كامل دارد. در نواحی مرطوب، پرورش گاو و در ميان عشاير و روستاهای خشك تر پرورش گوسفند، بز، مرغ، خروس، غاز، بوقلمون، مرغابی و ديگر طيور رايج است. عده ای از اهالی استان هم به پرورش و نگه داری زنبور و توليد عسل اشتغال دارند. درسال های اخير، برای افزايش بازدهی توان دام داری اين استان، در اطراف شهرهای آن، واحدهای مرغ داری و گاوداری صنعتی نيز تاسيس شده است.  

  

مشخصات جغرافيايي

استان لرستان در باختر ايران واقع شده و از شمال به استان های مركزی و همدان، از جنوب به استان خوزستان، از خاور به استان اصفهان و از باختر به استان های كرمانشاه و ايلام محدود مي شود. اين استان از نظر جغرافيايی بين 46 درجه و 51 دقيقه تا 50 درجه و 3 دقيقه درازای خاوری و 32 درجه و 37 دقيقه تا 34 درجه و 22 دقيقه پهنای شمالی قرار گرفته است. پست ترين نقطه استان لرستان با ارتفاع 500 متر از سطح دريای آزاد در جنوبی ترين ناحيه آن واقع شده است و قله سن بران اشتران كوه با 4050 متر ارتفاع، بلندترين نقطه استان لرستان به حساب می آيد كه در شرق استان واقع شده است. استان لرستان دارای آب و هوای متنوعی است. در زمستان هنگامی كه در شمال استان برف و كولاك و سرمای شديد جريان دارد، قسمت های جنوبی آن از هوای مطبوع و بارانی برخوردار است. بررسی های اقليمی نشان می دهند كه خرم آباد زمستانی معتدل و تابستانی گرم دارد. بروجرد زمستانی سرد و تابستانی معتدل دارد. اليگودرز نيز زمستانی بسيار سرد و تابستانی معتدل دارد. ازنا, اليگودرز, بروجرد, پل دختر, خرم آباد, دلفان, دورود, سلسله و كوهدشت؛ شهرستان هاي استان لرستانند كه هريك دربرگيرنده شهرها و روستاهاي متعددي هستند. بر اساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1656000 نفر برآورد شده است. راه هاي دست رسي به استان لرستان عبارتند از:
- خط آهن تهران ـ اهواز که از شهرستان های ازنا و درود نيز می گذرد.
ـ راه خرم آباد ـ بروجرد به سوی شمال خاوری به درازای 100 كيلومتر كه با ادامه راه به سوی شمال خاوری به درازای 203 كيلومتر به اراك و به درازای 500 كيلومتر به تهران پيوسته است. هم چنين خرم آباد از 60 كيلومتری همين راه از محلی بنام دو راهی، با راهی به درازای 37 كيلومتر به شهر اصفهان پيوسته است.
ـ راه خرم آباد ـ اهواز به سمت جنوب به درازای 375 كيلومتر.
ـ راه خرم آباد ـ الشتر به سوی شمال به درازای 53 كيلومتر. از 40 كيلومتری همين راه، راهی فرعی به هرسين می پيوندد و از اين طريق خرم آباد با راهی به درازای 180 كيلومتر به كرمانشاه پيوسته است.
 

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد بعضی از اقوام مهاجر با تصرف سرزمين بين النهرين (ميان دو رود) در كوه های زاگرس اسكان يافتند. نام اين اقوام به استناد كتيبه های بابلی، آشوری، ايلامی و در آثار بر جای مانده از سارگن- پادشاه مقتدر آكد (2030 – 2048 ق . م) - «لولوبی»، «مانايی»، «كاسی»، «گوتی»، «نايدی»، «آمادا» و «پارسوا» ذکر شده است. تاريخ نگاران، در آريايی بودن لولوبی ها و مانايی ها ترديد دارند؛ اما شواهد تاريخی حاکی از آن است که كاسی ها در سال 1600 قبل از ميلاد در لرستان كنونی می زيسته اند و محدوده حكومتی آن ها از شمال و خاور لرستان تا اطراف همدان توسعه داشته است. اين قوم، در هزاره دوم پيش از ميلاد به قصد تصرف بابل دراين شهر نفوذ كردند و بعد از شکست اول از حمورابی (حاکم بابل)، بالاخره توانستند در بابل مستقر شده و دومين سلسله شاهان آن جا را تاسيس كنند. با انقراض اين سلسله نوپا (در هزاره دوم پيش از ميلاد) توسط دولت مقتدر ايلام، كاسی ها به سمت زاگرس عقب نشينی کردند و خراج گزار ايلام شدند. تا قبل از تسلط اسکندر مقدونی بر اين ناحيه، اين قوم مانند سدی در برابر توسعه طلبی آشوری ها، در مناطق خاوری مقاومت می كردند. بعد از مدتی، قدرت اين قوم كوه نشين به حدی رسيد كه شاهان سلسله هخامنشی هنگامی كه از مسير فارس به شوش يا از مسير بابل به اكباتان می گذشتند، هديه هايی برای ايلات كوهستانی بين راه می فرستادند تا مسير عبور آن ها را امن نگاه دارند.
در دوره ساسانيان،‌ پشتكوه و پيشكوه را خاندان معروف هرمزان اداره می كردند. هرمزان، آخرين فرمان روای اين خاندان بود که با حمله اعراب در سال 16 هـ . ق به اسارت درآمد. اعراب پس از فتح «حلوان»، نواحی شمالی لرستان را گرفتند و چند سال بعد در سال 21 هـ . ق، توانستند نهاوند و قسمت جنوبی لرستان را نيز ضميمه محدوده حکومت خود کنند. سال بعد هنگامی که عمر مناطق تصرف شده را بين لشگريان کوفه و بصره تقسيم می کرد، لرستان ضميمه کوفه شده و از آن پس جزو ايالت جبال (عراق عجم) به حساب می آمد و تا ميانه سده چهارم هجری قمری، حكم ران اين منطقه از بغداد يا كوفه تعيين می شد. درهمين قرن، حسنويه كرد اين منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هـ . ق بر لرستان تسلط داشتند.
هم زمان با استيلای قوم مغول بر ايران، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر كوچك تقسيم شد. هر يك از اين دو قسمت از پيش از استيلای مغول تا مدت زمانی پس از انقراض ايلخانان، امرای نيمه مستقل داشتند. اتابكان لر بزرگ از كردان شام بودند كه در اواسط قرن ششم هجری از راه آذربايجان رهسپار ايران شدند و در محدوده اشتران كوه و جلگه های شمالی آن سکونت کردند. آن ها تا نيمه اول قرن نهم هجری (500 – 827 هـ . ق) حكومت كردند و ايذج (مال امير) را- که خرابه های زيادی از آن باقی مانده- پايتخت خود قرار دادند. سلسله اتابکان با کشته شدن غياث الدين كاووس (آخرين اتابک) به دست سلطان ابراهيم منقرض شد. اما اتابكان لركوچك (580 – 1006 هـ. ق) با اين كه چندين امير معتبر داشتند و حكومتشان نيز طولانی تر بود، هيچ وقت اهميت و اعتبار لر بزرگ را پيدا نكردند. آن ها موقعيتشان را تا زمان صفويه حفظ كردند و حتی قلمرو حكومت خود را تا باختر كوه های پشتكوه توسعه دادند. در سال 1006 هـ . ق با كشته شدن شاهوری - آخرين فرد اين سلسله - به فرمان شاه عباس اول، اين سلسله نيز برافتاد و حكومت لرستان به حسين نامی محول شد. خاندان اين والی تا اوايل روی كار آمدن سلسله قاجار، بر لرستان حكومت كردند و حكومت پشتكوه را نيز زمانی حكام بروجرد و زمانی حكام شوشتر به عهده داشتند. اين استان هم اكنون يكي از مناطق آرام و امن جمهوري اسلامي ايران است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1605
|
امتیاز مطلب : 218
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان مرکزی

استان مرکزی

 موقعیت :  مرکز ایران
مجاورت : شمال:استان‌های تهران و قزوین   جنوب :استان‌های لرستان و اصفهان  شرق:استان‌های تهران، قم و اصفهان    غرب: استان همدان
وسعــــت:  ۲۹٬۵۳۰ کیلومتر مربع
جمعـیــت:
تقسیمات:  ۸ شهرستان، ۱۵ بخش، ۱۹ شهر، ۶۰ دهستان و ۱٬۳۹۴ آبادی دارای سکنه و ۴۶ آبادی خالی از سکنه
شهرستانها: آشتیان، اراک، تفرش، خمین، دلیجان، زرندیه، ساوه، شازند، کمیجان، محلات
مرکـــــز : اراک

 

مکان های دیدنی و تاریخی

مكان هاي ديدني و تاريخي استان مركزي عبارتند از: رودخانه آسياب جفتي, بقعه پير مراد آباد, سراي كاشاني بازار, سراي نوذري بازار, موزه چهارفصل, مدرسه سپهداري(محل تحصيل امام خميني), سنگ نوشته هاي دره چكاب, سرچشمه روستاي انجدان, گنبد شاه قلندر انجدان, آرامگاه پرفسور حسابي, امام زاده حسين تفرش, امام زاده احمد كوهين, مناره مسجد شش ناو, قلعه سالار محتشم, خانه حضرت امام خميني (ع), امام زاده ابوطالب, سنگ نگاره هاي تيمره, بازار نراق دليجان, غارخال نخجير, پل دو دهك, كاروان سراي دو دهك, قزقلعه ساوه, مسجد جامع ساوه, محراب مسجد انقلاب, كاروان سراي باغ شيخ, امام زاده اسحاق ساوه, پالايشگاه شازند, سراب پنج علي, امام زاده سهل بن علي آستانه, پيست اسكي پاكل, دره شماخلي, ستون هاي سنگي خورهه, آتشكده آتش كوه, يخچال هاي طبيعي نيم ور, مجتمع آب درماني محلات و باغ هاي گل زيباي محلات.  

 

صنايع و معادن

استان مركزی از جمله استان هايی است كه كارخانجات صنعتی متعددی در آن متمركز هستند و علاوه بر صنايع كارخانه اي از صنايع با ارزش دستي نيز برخوردار است. فرش ساروق اراك و محلات، قاليچه ساوه، گليم و جاجيم تفرش، گيوه اراك و محصولات مسی مهم ترين صنايع دستی استان را تشكيل مي دهند. اساس اقتصاد استان مركزي را به ترتيب اهميت، بخش های خدمات، صنعت و كشاورزی تشكيل می دهند. مهم ترين كارخانه های صنعتی اين استان؛ ماشين سازی، آلومينيوم سازی، هلي كوپترسازی، كابل سازی، واگن سازی، كمباين سازی، لاستيك سازی و قند هستند. از ديگر صنايع ماشينی استان می توان كارخانه ماشين سازی پارس (توليد كننده اسكلت های فلزی) كارخانه های سازنده پروفيل و لوله های آبياری آلومينيومی كارخانه آونگان(سازنده پايه های فلزی انتقال نيرو) كارخانه ادوات كشاورزی اراك، گروه كارخانه هاي مستقر در شهرستان ساوه را نام برد.  

  

کشاورزی و دام داری

به طور تقريبی در حدود 19 درصد مساحت استان زمين های كشاورزی، 57 درصد زمين هاي مرتعی و باقی آن را زمين هاي غير کشاورزی از قبيل درياچه ها، كويرها، جاده ها و شهرها تشكيل می دهند. از محصولات مهم كشاورزی استان می توان غله، گندم، جو، حبوبات، پنبه، زعفران، انجير، انار، سيب، انگور، گردو، بادام، قيسی، آفتاب گردان، چغندر قند، تنباكو، خشكبار، گوجه فرنگی، پياز، گياهان دارويی مانند ترنجبين و ساير محصولات سر درختی و باغی را نام برد. از آن جا که ميزان برخی از فرآورده های كشاورزی در شهرستان های مختلف اين استان بيش از ميزان مصرف محلی می باشد، به شهرهای ديگر استان يا به استان های مجاور صادر می شود. از شهرستان اراك گندم، جو، انگور، سبزی، خشكبار، از ساوه انار، طالبی از محلات كاهو و گل، از تفرش بادام و گردو و از خمين لوبيا و گندم به ساير شهرها و استان های كشور و هم چنين به خارج از كشور صادر می شود. در استان مركزی دام داری بيش تر در ميان ايلات و عشاير ديده می شود. در اين استان ايلات و عشاير متعددی مانند شاهسون ها، كلبه كويی ها، خراسانی ها، كلهر، خلج، گروهی از كولی ها زندگی می كنند كه بيش ترر آن ها اسكان يافته اند و بخشی از آن ها نيز رمه گردانی و ييلاق قشلاق می كنند. جلوه های زيبايی شناختی كوچ و اتراق عشاير يكی از جاذبه های جهانگردی استان به شمار می آيد.  

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

نام مركزي به دليل در مركزيت قرار گرفتن در ميان استان هاي ايران به اين استان داده شده است. با استناد به منابع تاريخی، استان مركزی در هزاره اول قبل از ميلاد جزو ايالات ماد بزرگ بود كه تمام قسمت مركزی و باختری ايران را در بر می گرفته و از كانون قديم استقرار در فلات ايران به شمار می رفته است. در زمان سلوكيان اين منطقه مخصوصا قسمت شمالی آن (دهستان خورهه) مورد توجه حكام يونانی قرار گرفت. وجود آثار باستانی به جای مانده از اين دوران در خورهه تاييد کننده اين نظر است. در زمان خسرو پرويز – پادشاه ساسانی- ايران به چهار بخش باختر(شمال)، خور آبان يا خور آسان (مشرق)، نيم روز (جنوب) و خوربران(مغرب) تقسيم شد که استان مرکزی در بخش خوربران (مغرب) به معنی محل غروب خورشيد، قرار داشت. در قرن اول اسلامی اين منطقه به «ايالت جبال» يا «قهستان» تغيير نام داد، به طوری كه جغرافيا نويسان اسلامی اين قرن، از آن به عنوان بخشی از بلاد پهلويان و به نام «كوهستان» يا «قهستان»(جبال) نام برده اند. در قرن دوم هجری اين منطقه همراه با همدان، ری و اصفهان به نام «عراق عجم» ناميده شد. در قرن چهارم هـ . ق همدان، رود آور، خورمه (خورهه)، سهرود، ابهر، سمنان، قم، كاشان، روده، پوسته، كره، بره، گربايگان (گلپايگان) شهرهای ايالت جبال بودند. در اين دوره ساوه، تفرش، وره، ساروق و گلپايگان مراكز كانون های درجه اول شهری و محلات، خمين، كميجان، ميلاجرد، خنداب، اليثار، سامان، خورهه، نيمور، نراق، دليجان، جاسب، مامونيه، الوير شهرهای مبادلاتی درجه دوم محسوب می شدند. در چند دهه اخير، با توسعه راه آهن و احداث كارخانجات مختلف، به مرور چهره منطقه عوض شد و بعد از تقسيمات جديد كشوری و ايجاد استان تهران و مركزی، اين استان به مركزيت اراك به وجود آمد.  

  

مشخصات جغرافيايي

استان مركزی به مركزيت شهر اراك؛ تقريبا در مركز ايران بين 33 درجه و 30 دقيقه تا 35 درجه و 35 دقيقه ی پهنای شمالی و 48 درجه و 57 دقيقه تا 51 درجه ی درازای خاوری از نصف النهار گرينويچ قرار دارد. اين استان از شمال به استان های تهران و قزوين، از باختر به استان همدان، از جنوب به استان های لرستان و اصفهان و از خاور به استان های تهران، قم و اصفهان محدود است. در قسمت های مختلف استان مركزی آب و هواهای متنوع نيمه بيابانی، معتدل كوهستانی و سرد كوهستانی وجود دارد. شهرستان هاي آشتيان, اراك, تفرش, خمين, دليجان, ساوه, سربند ومحلات شهرستان هاي اين استان را تشكيل مي دهند. راه هاي دسترسي به اين استان عبارتند از:
- تهران – اراك به درازای 289 كيلومتر
- تهران – ساوه به درازای 144 كيلومتر
- مسير تهران – خرم آباد كه در كيلومتر 289 از اراك عبور می كند
- مسير قم- نيزار به درازای 52 كيلومتر
- مالمير، آزاد شهر، سنجان، اراك، راهجرد، تفرش به درازای 243 كيلومتر
- اراك- فرمهين به درازای 48 كيلومتر
- دليجان – خمين به درازای 77 كيلومتر
خط آهن سراسری از مركز اين استان عبور می كند. فرودگاهی نيز در شهرستان ساوه وجود دارد.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1646
|
امتیاز مطلب : 203
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان همداناستان همدان

 

موقعیت : غرب ایران
مجاورت : شمال: استان زنجان  جنوب: استان لرستان  شرق: استان مرکزی   غرب: استان های کرمانشاه و کردستان

map_hamadan

آب و هوا: سرد
وسعــــت: 20هزار و 172 کیلومتر مربع معادل 2/1 در صد از مساحت کل کشور
جمعـیــت:
تقسیمات:  شهرستان , 16 شهر , 18 بخش , و 68 دهستان
شهرستانها:  همدان، اسدآباد ،  بهار،  تویسرکان، رزن، کبودرآهنگ، ملایر، نهاوند

 

 

مکان های دیدنی و تاریخی 

در استان همدان نقاط ديدني و تاريخي فراواني وجود دارد كه عبارت اند از: آرامگاه بوعلي‌سينا، آرامگاه بابا طاهر، موزه و تپه‌ي هگمتانه، موزه‌ي تاريخ طبيعي، موزه‌ي بوعلي، مسجد جامع، برج قربان، گنبد علويان، شيرسنگي، گنج‌نامه، امام‌زاده شاه‌زاده حسين, امام‌زاده يحيي، تپه‌ي توشيجان، مسجد شيخ‌الملوك، مسجد سيف‌الدوله، حمام بلور و امام‌زاده زبيده‌خاتون (در ملاير)، ستون سلوكي، ميدان قيصريه، حمام حاج آقاتراب، سراب گيان، مقبره‌ي باباپيره و بند ليلي يادگار (در نهاوند)، مقبره‌ي حيقوق نبي، كاروان‌سراي شاه عباس، آبشار افشار، كمربسته سركان، كاروان سراي فرسنج، آرامگاه ميررضي‌الدين و مدرسه‌ي علميه‌ي شيخ عليخان زنگنه (در تويسركان)، حمام سنگي، قلعه‌ي كيكاوس (در كبودر آهنگ)، كتيبه‌ي سلطانيه، مسجد شاه‌ طهماسب، آب انبار شاه عباس، تالار دربند و كتيبه‌ي يادبود سيدجمال (در اسدآباد) و لالجين، دشت بهار و آرامگاه شيخ محمدبهاري (در بهار) و غار علي‌صدر (در روستاي علي‌صدر). 

  

صنايع و معادن

صنايع استان همدان در دو دسته صنايع دستي و كارخانه اي دسته بندي مي شوند. دراستان همدان؛ صنايع دستی بيش از صنايع ماشينی گسترش دارد. مهم ترين صنايع دستی استان قالی بافی، سفال گری، گيوه بافی، كفش دوزی، پوستين دوزی و دباغی است. قالی بافی همدان در سطح ملی مشهور است و قالی های ريز باف آن به خارج از كشور نيز صادر می شود. سفال گری از صنايع دستی مهم استان به ويژه لالجين در شهر بهار است. انواع اين ظروف و ابراز سفالی علاوه برمصرف محلی به خارج از آن نيز صادر می شود.
در استان همدان كارگاه ها و كارخانه های متعددی تاسيس شده كه به تدريج بر تعداد آن ها افزوده می شود. يكی از صنايع سبك استان كارخانه صنعتی توليد شيشه است كه در باختر ايران كم نظير بوده و از ظرفيت توليدی منحصر به فردي برخوردار است.
صنايع غذايی، نساجی, چرم سازی سلولزی، شيميايی، كانی غير فلزی، برق و الكترونيك نيز از مهم ترين صنايع سبك استان همدان است. مهم ترين فعاليت صنايع سنگين استان همدان عبارتند از: ريخته گری چدن و توليد ادوات كشاورزی، ماشين آلات ساختمانی و راه سازی، سوپاپ انواع خودرو و شركت فولاد همدان. استان همدان از نظر معادن نيز بسيار غنی است و مهم ترين معادن آن گرانيت، سنگ آهك، سنگ ساختمانی، فلدسپات، سرب، روی، نقره آهنگران، گچ،‌ ليمونيت، ‌سيليس، تراورتن و سنگ آهن است. رونق كشاورزی، دام داری و صنايع دستی در استان همدان سبب رونق بازرگانی در منطقه شده افراد بسياری در اين زمينه مشغول به كار هستند.
 

 

کشاورزی و دام داری

كشت در سطح استان همدان به دو شكل ديم و آبی صورت می گيرد، اما بيش تر زمين هاي كشت شده به صورت ديم است. مهم ترين محصولات كشاورزی استان گردو، گندم، جو، سيب زمينی و چغندر قند است كه كشت گندم و جو حدود سه چهارم زمين هاي زير كشت را به خود اختصاص داده است. محصول گردو به ويژه در شهرستان تويسركان به دست می آيد. محصولات مهم ديگر استان در قسمت های كوهستانی، انواع ميوه ( به ويژه گلابی و سيب ) و در دامنه انگور غلات، حبوبات و صيفی جات است. استان همدان منطقه ای است كوهستانی كه در دامنه های رشته كوه الوند قرار گرفته و سرچشمه رود ها و جويبار های فراوانی است. مراتع بين دره ای آن از دير باز سبب جذب بخشی از دام داران و عشاير به اين منطقه بوده و با توجه به زمستان های نسبتا سرد و تابستان های معتدل، مراتع چرای بهاره و تابستانه را برای عشاير فراهم می كند. تا حدی كه عشاير استان های هم جوار نيز به اين استان كوچ ييلاقی می كنند. تابستان كوتاه خاصه در مناطق مرتفع شمال تويسركان و جنوب همدان سبب شده است كه ايلات و عشاير صرفا به دام داری بپردازند. شيوه دام داری در اين استان بيش ترسنتی است. در حال حاضر وجود مجتمع های دام داری صنعتی و نيمه صنعتی كه زير نظر مركز گسترش خدمات توليدی و عمرانی فعاليت دارند، توليد فرآورده  

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

نام همدان؛ نخستين بار در 1100 پيش از ميلاد در كتيبه تيگلات پالسر اولين حاكم آشوری به نام اموانه يا آمادای ضبط شده است. هرودت مورخ يونانيم نام همدان را اكباتان ثبت كرده است و بناي احداث شهر همدان را به ديااكو نخستين امپراتور ماد نسبت داده است. پس از ديااكو سه حكم ران ديگر در اين سرزمين حكومت كرده و در سال 553 پيش از ميلاد موسس سلسله هخامنشی مخالفت با آژی دهاك حاكم ماد را آغاز كرد و در 550 پيش از ميلاد همدان را متصرف شد. وی با انقراض سلسله ماد به واسطه مزايای طبيعی همدان، آن جا را مقر فرماندهی خود قرار داد. به هر حال آن چه مسلم است در تمام دوره تسلط مادها همدان مركز سياسی آن ها بوده است. هخامنشيان علاوه بر حفظ و توسعه آثار ديااكو و هوخشتره خود نيز ساختمان هايی در اكباتان احداث كردند.
مورخين و باستان شناسان عقيده دارند كه خزانه حكام هخامنشی در هگمتانه نگه داری می شد و كشف آثاری مانند الواح زرين و نفايس ديگر مويد اين نظريه است. با توجه به حفاری های متوالی كه در محله های شاه داراب و سرقلعه بند هگمتانه به عمل آمده و منجر به كشف ستون های سنگی و زمينه های نفيس شده است، ديگر در اين که كاخ حكم رانان هخامنشی در محل كنونی تپه هگمتانه وجود داشته، ترديدی نيست.
هر چند به غير از مجسمه شير سنگی و آثار به دست آمده از گورستان شمال خاوري ميدان سنگ شير، تا كنون آثار ديگری از دوره سلوكی در همدان به دست نيامده ولی همين مقدار آثار نيز می تواند دليل برحضور سلوكيان در شهر باستانی اكباتان باشد. آثار و شواهدی كه در تپه مصلی وجود دارد حكايت از تنها قلعه نظامی همدان در عهد اشكانيان دارد و چنين به نظر می رسد كه همدان در اين دوره نيز مورد توجه بوده است. حكام ساسانی هم با توجه به موقعيت ويژه همدان و نزديكی آن به تيسفون و شوش، كاخ های تابستانی خود را در همدان تدارك ديده بودند.
ديلميان در جنگ با كردهای حسنويه و كاكويه به اين شهر مسلط شده و آن را ويران كردند. چنان که پاره ای از مورخين از بين رفتن يكی از دو شير سنگی كه در كنار دروازه باب الاسد قرار داشته است را به اين دوران منسوب می کنند. در تقسيمات فتوحات ديلميان همدان از آن ركن الدوله شد و سپس شمس الدوله از طرف سيده خاتون زمامداری همدان را به دست آورده و فيلسوف بزرگ شرق، بوعلی سينا را به وزارت خويش برگزيد.
هر چند همدان از كشمكش های دوران ديالمه آسيب فراوانی ديد ليكن بعداز مدت كوتاهی در زمان سلاجقه دوباره عظمت از دست رفته خود را باز يافت. به طوری كه مدتی مركز حكومت سلجوقيان شد. همدان در زمان صفويان بسيار مورد توجه بود. به دنبال انقراض سلسله صفويه همدان به تصرف احمد پاشا والی بغداد در آمد، اما بعد توسط نادر شاه افشار از ترکان باز پس گرفته شد. استان همدان در دوره هاي قاجاريه و بعد ها به عنوان يكي از مهم ترين مناطق ايران؛ همواره آباد و مستقل بوده و هم اكنون نيز يكي از قطب هاي مهم و با اهميت ايران است.

 

  

مشخصات جغرافيايي

استان همدان در باختر ايران و بين مدارهای 59 درجه و 33 دقيقه تا 49 درجه و 35 دقيقه پهنای شمالی و 34 درجه و 47 دقيقه تا 34 درجه و 49 دقيقه درازای خاوری از نيم روز گرينويچ قرار گرفته و حدود 2/1 درصد از كل مساحت ايران را در بر می گيرد. اين استان از شمال با استان هاي زنجان و قزوين، از جنوب به استان لرستان، از خاور به استان مركزی و از باختر به استان های كرمانشاه و كردستان محدود می شود. بلندترين نقطه استان همدان قله الوند با ارتفاع 3574 متر است. با توجه به شرايط اقليمی؛ مناسب ترين زمان برای مسافرت به همدان از اواخر ارديبهشت تا اواخر مهر ماه است. بر اساس آخرين سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1677789 نفر برآورد شده است و شهرستان هاي آن عبارتند از: اسد آباد، بهار، تويسركان، رزن، كبودر آهنگ، ملاير، نهاوند و همدان. راه هاي دسترسي به اين استان عبارتند از:
1- راه اصلی تهران – همدان به درازاي 341 كيلومتر
2- راه اصلی تهران – خسروی كه همدان در كيلومتر 375 اين مسير قرار دارد.
3- راه اصلی تهران – سنندج كه همدان در 343 كيلومتری اين مسير قرار دارد.
4- راه اصلی سنندج – همدان به طول 182 كيلومتر
5- محور زنجان – همدان به طول 275 كيلومتر
استان همدان در مركز خود دارای فرودگاه است



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1718
|
امتیاز مطلب : 185
|
تعداد امتیازدهندگان : 53
|
مجموع امتیاز : 53
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان یزداستان یزد

 

موقعیت : مرکز ایران
مجاورت : شمال:  استان اصفهان  شمال شرقی : استان خراسان جنوب غربی: استان فارس  جنوب شرقی : استان کرمان  غرب: استان اصفهان

map_yazd

آب و هوا:  به علت قرار داشتن بر روی کمربند خشک جهانی دارای زمستانهای سرد و نسبتاً مرطوب و تابستانهای گرم و طولانی و خشک
وسعــــت: حدود 72156 کیلومتر مربع وسعت معادل تقریباً 37/4 درصد از وسعت کل ایران
جمعـیــت:  750769 نفر در سال 1375
تقسیمات:
شهرستانها: ابرکوه، اردکان، بافق، تفت، خاتم، صدوق، طبس، مهریز، مِیبُد، یزد

 

 

مکان های دیدنی و تاریخی 

استان يزد از مكان هاي ديدني و تاريخي بسياري برخوردار است كه برخي از مهم ترين آن ها عبارتند از: مسجد جامع كبير، مسجد كهن فرج، بقعه‌ي سيد ركن‌الدين، بقعه‌ي دوازده امام، دخمه‌ي زرتشتيان، آتشكده‌ي زرتشتيان (يزدان)، باغ دولت‌آباد، بانك شاهنشاهي، خانه‌ي تقديري، خانه‌ي مودت، مسجد ريگ، بادگيرها، گنبد عالي ابركوه، پرسبز، مجموعه‌ي خيرآباد، مسجد بيرون ابركوه، چهار سوق و بازارشاهي، مدرسه‌ي علميه‌ي امام خميني، رباط خرگوشي، تكيه‌ي اميرچقماق و مسجد جمعه‌ي نو (در يزد)، نارين قلعه (در ميبد)، مسجد جامع (در اردكان) و كاروان‌سراي خرانق.. 

  

صنايع و معادن

استان يزد از دير باز منطقه ای صنعتی بوده و صنايع آن به دو صورت صنعتي و دستي رواج داشته است. فرش بافی، چاقو سازی، سبد بافی، سنگ تراشی، پارچه بافی، زيلو بافی، سراميك، سفال سازی، كرباس بافی، طلا و نقره كاری از صنايع دستی يزد هستند. اين استان از نظر صنايع كارخانه اي اکنون دارای کارخانه های توليدی بزرگ و کوچک است. علاوه برکارگاه های کوچک نساجی و شيرينی سازی، که شمار آن ها بسيار است، ده ها واحد توليدی ديگر وجود دارد که در رشته های گوناگون فعاليت می کنند. صنايع ماشينی ريسنده گی و بافنده گی از سال 1312 هـ. ش، در استان يزد پديد آمد. اساس اين دگرگونی وجود صدها کارگاه سنتّی بافنده گی و هزاران بافنده ماهر و هنرمند در اين منطقه بوده، که هم زمان با نخستين حرکت های صنعتی شدن ريسنده گی و بافنده گی در کشور، به مراکز توليدی کارخانه‎ای روی آوردند. استان يزد با دارا بودن 330 واحد توليدی نساجی، نيمی از منسوجات کشور را توليد و عرضه می کند و 70 در صد زمينه های اشتغال صنعتی استان يزد، به اين صنايع تعلق دارد. با وجود شرايط آب و هوايی و زيستی نامناسب منطقه، تشكيلات زمين شناختی اين استان، ذخيره های بزرگ معدنی را در دل خود، جای داده است، به طوری که می توان اين استان را منطقه ای معدنی ناميد. بزرگ ترين قطب های معدنی آهن ايران در استان يزد قرار دارد. هم چنين مي‎توان از معادن غنی سرب و روی مهدی آباد، کوشک، درّه انجير و منصور آباد، بوکسيت صدر آباد، معدن اورانيوم ساغند اردکان كه در نوع خود در خاورميانه بی‎نظير است، مس اردکان و تفت، نام برد. افزون بر آن، معدن های فلزی، سنگ های تزييني با کيفيت بسيار بالا، مانند: مرمر، مرمريت، گرانيت، چينی، ... و نيز موادی چون باريت، گچ، فسفات، نمک، ... به فراوانی در سطح استان يزد وجود دارد.  

  

کشاورزی و دام داری

كشاورزي استان يزد به دليل بارش اندك به گونه كشت آبی است و رونق چندانی ندارد. تلاش كشاورزان اين ناحيه براين است كه با بهره گيری از كم ترين آب و خاك حاصل خيز، توانسته اند كشاورزی را در محدوده ای اندك به ديگر بخش های اقتصادی پيوند دهند. از مهم ترين فرآورده های كشاورزی يزد می توان گندم، جو، آفتاب گردان، نباتات علوفه ای، جاليز، زيره، گوجه فرنگی، ‌بادمجان و سردرختی به ويژه انار، انجير و پسته را نام برد. دام پروری نيز به روش سنتی و صنعتی رواج دارد، اما به دليل كمبود علوفه رونق زيادی ندارد. مردم آبادی های پيرامون شهر يزد، به پرورش گوسفند، بز، گاو و شتر می پردازند 

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

يزد، يعنی آفريننده خوبی ها، پاكی ها و شهر خداست. نام گذاری اين شهر با واژه «يزش» به معنای ستايش و نيايش در زبان پارسی ميانه و با واژه يزدان يا يزتان به معنی پاك، مقدس، فرخنده و همچنين به معنی ذات خدا در ارتباط است. يزد در دوران هخامنشی و شايد پيش از آن «ايستاتيس» ناميده می شده که «هرفته» (فرافر) و «سريزد» كنونی، در 30 كيلومتری خاور شهر يزد بازمانده اين شهر است. استان يزد از تاريخی كهن برخوردار است، تا جايی كه بنای شماری از شهرهای آن، مانند: ميبد را به سليمان پيامبر، يزد را به ضحاک و اسکندر مقدونی و ابر کوه را به ابراهيم پيامبر نسبت داده‎اند. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود دراستان يزد به سهم خود، بازمانده شايان توجهی از تاريخ و فرهنگ کهن ايران است. کشاورزی و مدنيت يزد، در چهار کانون بزرگ مهريز و فهرج، يزد، رستاق و ميبد و اردکان، پا گرفته است. اين منطقه با قرار گرفتن در مسير شاه راه های باستانی ری ـ کرمان و پارس ـ خراسان، در ميانه هزاره نخست پيش از ميلاد، نقش مرزبانی ايالت ها و نگه بانی راه های بسياری را که به چهار سوی ايران می رفته، ايفا می‎کرده است.
منطقه يزد بی گمان، در دوران هخامنشی دارای راه های بزرگ و معتبر، راه داری و مراکز پستی و چاپاری بوده است. زيرا علاوه بر راه های شناخته شده باستانی، از روی مدارک پيشين، راه‎های فراموش شده‎ای نيز که در روزگار باستان به مرکز اقتصادی و فرهنگی ايران باستان می‎پيوسته‎اند به تازه‎ گی شناسايی شده‎اند.
منطقه يزد، در دوران ساسانی، به ويژه در روزگار قباد، انوشيروان و يزدگرد اوّل، ... از جايگاه اجتماعی و اقتصادی ويژه ای بر خوردار بوده و به عمران و آبادی آن، توجه بسيار شده است. در نخستين سده اسلامی، سرزمين يزد به دست مسلمانان افتاده قبايل عرب به سوی ايران سرازير شدند. گروهی نيز از قبيله های بنی تميم و بنی عامر، درکوی عرب ها ی يزد، استقرار يافتند. در سده 4 هـ. ق، که ديلميان بر بخش های باختر و جنوب ايران و عراق چيره گرديدند، جمعی از علويان هم به يزد آمده در کوی حسنيان سکونت گزيدند. بنيان گذار اين خاندان علاء الدوله ابوجعفر بود كه در 398 هـ. ق، از سوی سيّده خاتون، دختر عمه خود ( مادر مجدالدوله ديلمی ) به حکومت مستقل اصفهان و پيرامون آن منسوب گرديد. در سال 443 هـ. ق طغرل سلجوقی، شمس الملوک ظهير الدين ابومنصور فرامرز را به حکومت مستقل يزد و ابر کوه منصوب کرد. از سرشناس ترين افراد اين خاندان امام زاده سيّد جعفر ( ع ) است، که از سيّدهای عريضی بوده در سال 424 هـ. ق، در يزد در گذشت و مزارش هم چنان زيارتگاه مردم است.
حکم رانی ابومنصور فرامرز در روزگار فرمان روايی طغرل، آلب ارسلان و ملک شاه سلجوقی بوده نزد آنان احترام ويژه ای داشت. پس از وی به ترتيب فرزندش مؤيد الدوله ابومنصور علی بن فرامرز، علاءالدوله کاليجار و پسرش امير فرامرز، بر يزد حكومت كردند. اينان در نزد سلجوقيان، دارای احترام و اعتبار بودند. چون امير فرامرز پسر نداشت، حکومت يزد به دو دخترش واگذار و رکن الدين سام بن وردان روز، به اتابکی آنان گماشته شد. بدين ترتيب حکومت يزد، از آل کاکويه به اتابکان يزد انتقال يافت.
رکن الدين سام، پس از اندک زمانی، در سال 584 هـ. ق، از کار اتابکی دختران امير فرامرز کنار رفت و برادرش عزالدين، به اتابکی رسيد. اتابکان يزد با ايجاد پيوند های زناشويی، روابط دوستانه‎ای با سلجوقيان بر قرار کردند و مورد احترام و مشورت آنان بودند. پس از عزالدين ( در گذشته 615 هـ. ق )، وردان روز، اسفهسالار ابومنصور ( قطب الدين ) ( در گذشته 637 هـ. ق )، قطب الدين محمود، رکن الدين علاءالدوله ( در گذشته 662 هـ. ق )، طغان شاه، علاءالدوله ( در گذشته 673 هـ. ق )، رکن الدين يوسف شاه، و حاجی شاه بن يوسف شاه يكی پس از ديگری به اتابکی رسيده بر يزد و پيرامون آن حکومت کردند. اتابکان در آبادی و عمران يزد کوشش های بسياری کردند و بناهای زيادی از خود به يادگار گذاشتند. رکن الدين سام در نزديکی دروازه مهريز مدرسه اتابک را ساخت. وردان روز در بازار دلالان، مدرسه وردان روز را بنا کرد. محمود شاه در گسترش شهر کوشيد و کوی‎های بيرون شهر را درون حصار آورده ميدانی بزرگ نيز در شهر ساخت. مادرش مريم ترکان نيز روستای مريم آباد را بنا نهاد. در روزگار حمله چنگيز به ايران سلطان ابومنصور اتابک ( قطب الدين )، چيره گی مغولان را پذيرفت و جانشينان‎اش به عنوان دست نشانده‎ گان مغول، در حکومت يزد پايدار شدند و با کفايت و زيرکی، يزد را از سپاه مغول مصون داشتند.
در اين دوره به دليل امنيت و آرامش نسبی در يزد، بازرگانی و پيشرفت شهر ها و آبادی ها و مبادله کالاهای گوناگون، رونق يافت و کالاهای يزدی تا آن سوی آب های جنوبی ايران، به ويژه هندوستان راه يافت. راه داری و نگه داری راه ها، در دوران مغول و ايل خانان مورد توجه قرار گرفت و نگاه داری راه‎ها را به بزرگان و امرا واگذار کردند. در اوايل سده 8 هـ. ق، امنيت و نيز راه هايی که از منطقه يزد می‎گذشتند؛ گسترش يافت. اين مسأله نقش به سزايی در رونق بازرگانی و هم چنين شکوفايی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ايالت يزد داشت. حکومت حاجی شاه بن يوسف آخرين اتابک خاندان اتابکان يزد، در 718 هـ. ق به دست امير مبارزالدين محمّد بن مظفر از ميان رفت.
امير مظفر، بزرگ خاندان مظفر، از نواده گان غياث الدين خراسانی بود، که در دربار ايلخانان مغول وارد خدمت شد و به حکومت ميبد رسيد. پس از مرگ او، پسرش امير مبارزالدين محمّد در اوايل حکومت ابوسعيد بهادر خان ( 716 – 736 هـ. ق ) ايل خان مغول به حکومت ميبد و راه داری يزد انتخاب شد. در سال 718 هـ. ق، حاجی شاه بن يوسف، اتابک يزد را، در نبردی شکست داده وضمن پايان دادن به حکومت اتابکان يزد از سوی ابوسعيد بهادر خان، به حکومت يزد رسيد.
مبارزالدين محمّد، پس ازدرگذشت ابوسعيد بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شيراز و قلمرو حکومت ملوک شبان کاره، در جنوب ايران چيره شده در سال 723 هـ. ق، حکومت آل مظفر را تشکيل داد. يزد، در روزگار حکومت امير مبارزالدين، از نظر سياسی و اقتصادی دارای اهميت و اعتبار شد. اين جايگاه، نه تنها به خاطر تلاش مظفريان در يزد پديد آمد، بلکه شرايطی که در دوره مغول بر کشور حاکم شد، شهر های دور افتاده و به دور از هياهوی سياسی، چون يزد را مورد توجه نام داران قرار داد. طی يک سده حکم رانی مغول بر ايران، ناحيه يزد بيش از دو برابر گسترش يافت و با مديريت و تدبير امير مبارزالدين محمّد، به مرکز فعاليت های سياسی و اقتصادی تبديل يافت.
قلمرو امير مبارزالدين محمّد با در گذشت وی به سال 765 هـ. ق بين پسران‎اش بخش شد، به طوری که سلطان احمد، در کرمان، شاه محمود، در اصفهان، شاه يحيی، در يزد و شاه شجاع، در فارس و بخشی از خوزستان به حکومت پرداختند. كه از اين ميان شاه يحيی نسبت به آبادانی سرزمين يزد، تلاش بسيار کرد. در حکومت 77 ساله آل مظفر ( 718 – 795 هـ. ق ) منطقه يزد به اوج شکوفايی و بزرگی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رسيد. در مدرسه ها، مسجدها، دارالسياده ها و خانقاه ها، علوم گوناگون رايج زمان، درس داده می شد. ويژه گی ديگر دوره مظفريان رونق صوفی گری در يزد است. ايجاد خانقاه ها ويژه مرشدان و مريدان صوفيان نبود، بلکه شاهان و شاه زاده گان مظفری و بزرگان هم بدان
علاقه مند بوده صوفيان يزد، از احترام ويژه خاندان مظفری بر خوردار بودند. حکومت آل مظفر در سال 795هـ. ق به دست تيمور لنگ خاتمه يافت.
تيمور لنگ حکومت يزد را به يکی از نزديکان خود سپرد. اما پس از بازگشت تيمور به ماوراءالنهر، گروهی، از همدلی مردم نسبت به آل مظفر بهره برده به رهبری آبدار، يزد را از دست حاکم تيموری بيرون آوردند. سپس سلطان محمّد، پسر ابوسعيد طبسی، يزد را به دست آورده استقلال آن را اعلام نمود. با عدم توفيق حاکمان تيموری نايين، اصفهان و اردستان در برگرداندن نظم و امنيت به يزد، پير محمّد، پسر عمر شيخ و نوه تيمور لنگ حکم ران فارس، و نيز حاکم سيستان با سپاهی ره سپار يزد شده؛ يزد را محاصره و سرانجام گشودند. تيمور لنگ برای حفظ جايگاه هنری و اهميت يزد، دستور داد نسبت به مردم اين سامان نرمی نشان داده ماليات دو ساله را نگيرند. هم چنين فرمان داد تا برج و باروی شهر را بنا کرده دارالحکومه معروف به « دژ مبارکه نارين قلعه » را به طور شايسته ای بسازند.
ايالت يزد پس از مرگ تيمور، مدتی پهنه درگيری نوادگان تيمور، پير محمّد و اسکندر بود. شاهرخ پسر تيمور با پيروز شدن بر ديگران حکومت يزد را به امير جلال الدين، پسر چخماق سامی سپرد. وی با مردم يزد به خوبی رفتار کرد و برای عمران و آبادی اين سرزمين کوشش نمود و بناهای بسياری از خود بر جای نهاد، که برخی از آن ها هنوز برجای مانده از آثار تاريخی و ديدنی استان يزد به شمار می روند. پس از در گذشت امير جلال الدين، بيوه و فرزندانش دنباله کار را گرفته از خاندان خود، نام نيک به يادگار گذاشتند.
بازمانده گان تيمور، در همه جا دل گرم کننده هنرمندان، معماران و انديشمندان بودند و يزد نيز در اين زمان به شکوفايی اقتصادی، هنری و فرهنگی رسيد. کاشی کاری‎های مسجد جامع و ميدان امير چخماق و مسجد امير چخماق، مصلای عتيق، ... از آثار اين زمان است. مدرسه ها و کتاب خانه های بسياری چون مدرسه و کتاب خانه قطبيه سربلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتاب خانه يوسف چهره، مدرسه و کتاب خانه اصيليّه سردهوک و کتاب خانه باورديه ايجاد شدند، که نويسنده گان، پژوهش گران و تاريخ نگارانی، چون شرف الدين علی يزدی، در آن ها پرورش يافتند.
با برآمدن ترکمانان قراقويونلو و آق قويونلو، يزد از دست تيموريان بيرون رفته اميران ترکمان، يکی پس از ديگری بر ايالت يزد حکومت کردند. حكومت طوايف گوناگون با تسلط شاه اسماعيل صفوی بر تمام ايران در 913 هـ. ق، خاتمه يافت. نعمت الله باقی، پسر ميرزا عبدالباقی، صوفی سرشناس، که در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه تهماسب، دختر شاه اسماعيل را به زنی گرفته حاکم يزد شد. وی ديوان خانه عباسيه را ساخت و مسجد شاه تهماسب، در نزديکی ميدان بعثت کنونی از يادگارهای اوست. از ديگر آثار دوران صفوی مي‎توان به اين موارد نيز اشاره كرد : غياث آباد تفت که به دست مير ميران فرزند نعمت الله باقی ( ممدوح وحشی بافقی )، مدرسه شفيع ، مسجد شاه ولی تفت كه شاه ابوالوالی حاكم يزد آن را بنا نهاده است.
در هنگام حمله افغان ها، مردم رشيد و آزاده سرزمين يزد، به رهبری ميرزا عنايت سلطان، دلاوری های بسياری از خود نشان دادند؛ چنان كه محمود افغان، در گشودن يزد ناکام مانده راهی اصفهان گرديد. اشرف افغان، جانشين محمود، نيز پس از چهار سال نبرد توانست يزد را بگشايد. با روی کار آمدن نادرشاه افشار و بيرون راندن افغان ها از ايران، محمّد تقی خان، خواهر زاده عنايت سلطان به حکومت يزد منصوب شد. وی و فرزندانش، تا آخر دوره قاجار، در نقش حاکم يا مستوفی يزد خدمت های ارزنده ای به اين سرزمين کرده آثار تاريخی و بنا های ديدنی بسياری در يزد به يادگار گذاشتند. باغ دولت آباد، باغ ناصريه، مدرسه خان، ميدان خان، بازار خان، بازار قيصريه و... از آثار آنان است. اين منطقه در دوره قاجاريه و پس از آن در آرامش و آباداني به سر برده و هم اكنون نيز يكي از مهم ترين و ارزشمندترين مناطق ايران است.
 

 

مشخصات جغرافيايي

استان يزد؛ با قرار گرفتن در بخش مرکزی فلات ايران در برگيرنده نا مناسب ترين عوامل طبيعی چيره بر فلات مرکزی ايران نيزاست. کويرهای بزرگ لوت و دشت کوير تا درياچه نمک قم و کوير نمک هرات و مروست تا کوير نمک ابر کوه و باتلاق گاوخونی استان يزد را فرا گرفته اند. بارش اندک همراه با تبخير شديد، دور بودن از دريا، نزديکی با کوير خشک و پهناور نمک، رطوبت نسبی کم همراه با گرمای بسيار، از عواملی هستند، که استان يزد را به گونه خشک ترين استان ايران در آورده است. گذشته از آن، در اين منطقه نوسان شديد درجه حرارت نيز وجود دارد. از نظر جغرافيايی بين 29 درجه و 48 دقيقه تا 33 درجه و 30 دقيقه پهنای شمالی و 52 درجه و 45 دقيقه تا 56 درجه و 30 دقيقه درازای خاوری از نصف النهار مبدا واقع شده است. اين استان از شمال خاوری به استان خراسان از شمال و باختر به استان اصفهان، ازجنوب باختری به استان فارس و از جنوب خاوری به استان كرمان محدود می شود. به دليل دور بودن از مرزهای ايران، در درازای تاريخ از بحران ها و فشارهای فرهنگی و نژادی مصون مانده است. استان يزد براساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيتي در حدود 828401 نفرجمعيت داشته و شهرستان هاي آن عبارتنداز: ابركوه، اردكان، بافق، تفت، خاتم,صدوق, طبس, مهريز، ميبد و يزد.
دشت رسوبی يزد، در فلات مركزی ايران، از حوزه های مهم جغرافيايی است كه از دامنه شيركوه در جنوب آغاز می شود و با شيب ملايمی تا كوير سياه كوه در شمال ادامه می يابد. با توجه به موقعيت جغرافيايی، اين استان در بر گيرنده نامناسب ترين عوامل طبيعی چيره بر فلات مرکزی ايران است. استان يزد گذشته از جايگاه ويژه طبيعی - جغرافيايی و دارا بودن منابع زيرزمينی، از لحاظ تاريخی و فرهنگی نيز از كهن ترين مناطق ايران به شمار می رود و از گذشته های دور دارای فرهنگی درخشان بوده است. كوه های اين استان جزو رشته كوه های مركزی ايران به شمار می روند. دشت های كويری آن، همانندی زيادی با دشت كوير و دشت لوت دارند. بلندترين ناحيه استان يعنی رشته كوه های شيركوه (4075 متر) در بخش جنوب باختری استان قرار گرفته و پست ترين ناحيه، شمال تا شمال خاوری را در بر می گيرد كه همراه با باتلاق های نمك است. راه هاي دست رسي به اين استان عبارتند از:
راه ری ـ اصفهان ـ يزد:‌ اين راه از ری به سوی جنوب رفته از قم و کاشان گذشته به شهر گبای ( اصفهان کنونی ) رسيده از آن جا شعبه ای از آن، از راه يزد به کرمان و از کرمان باز شعبه ای به سيستان، سند و کرانه های دريای مکران ( دريای عمان ) می پيوست.
راه يزد ـ سيستان: از سيستان تا يزد، راهی وجود داشته، که کوير را در دور افتاده ترين بخش هايش، يعنی بين « ده سلم » و گدارباروت، ميان بر می کرده است.
راه يزد به خراسان:‌ اين راه كه دارای ايستگاه های بسياری است، از يزد به سوی آنجيره و خزانه رفته از تل سياه و ساغند وپشت بادام گذشته به رباط محمّد رسيده از آن جا به ريگ و مهلب و رباط حوران، ... رفته، سر انجام به ترشيز ( کاشمر ) و از آن جا به نيشابور می پيوسته است.
در حال حاضر استان يزد دارای راه های زمينی و هوايی است. راه های زمينی آن، از گونه شوسه، آسفالته و راه آهن، عبارتند از:
1- راه های اصلی، فرعی، روستايی: اين راه ها، شامل راه های اصلی، فرعی، روستايی و مال رو است. راه های اصلی، استان را با استان های اصفهان، فارس، کرمان و خراسان پيوند می دهد و از راه های مهم ارتباطی شمال به جنوب و باختر به خاور ايران است.
استان يزد، در سال 1375 هـ. ش، دارای بيش از دو هزار کيلومتر راه اصلی آسفالته و راه های فرعی و روستايی بوده است. محور اصلی ارتباطی استان يزد، سرشناس به جاده سنتو، يکی از پر رفت و آمدترين شبکه های ارتباطی ايران، به ويژه در حمل و نقل بار با وسايط نقليه سنگين به شمار می رود. بندر های مهم هرمزگان و هم چنين بندر استراتژيک چابهار در استان سيستان و بلوچستان نيز تأثير زيادی در رونق اين راه ارتباطی داشته اند.
راه های فرعی، شهرستان های استان را به يک ديگر و يا شهرستان ها را به شهر يزد پيوند می دهند. راه های روستايی نيزکه درسال های اخير ايجاد شده، روستاها، دهستان ها و مراکز بخش ها را به يک ديگر پيوند می دهند و نقش ارزنده ای در زندگی اجتماعی روستاييان و کشاورزان منطقه ار لحاظ اقتصادی، ارتباطی و حمل بار دارند.

2- راه آهن: راه آهن استان يزد؛ سبب پيوند اين استان با استان های اصفهان و کرمان و سبب ارتباط مراکز معدنی و صنعتی ايران است. راه آهن سراسری ايران، از تهران شروع و شاخه جنوب خاوری آن، پس از گذر از شهر قم، به دو بخش شده، يکی از طريق کاشان و اصفهان به يزد رسيده و ديگری پس از گذشتن از بافق به زرند و شهر کرمان می پيوندد.

3- راه های هوايی: استان يزد از طريق راه های هوايی به بيش تر نقاط و مراکز استان های ديگر، مانند : تهران، شيراز، اصفهان، کرمان، بندر عباس، زاهدان، مشهد، ... بستگی دارد. فرودگاه شهيد صدوقی يزد دارای امکان های کافی برای پذيرش هواپيماهای مختلف بوده و می تواند خدمات فرودگاهی بايسته را برای پرواز های داخلی و خارجی تأمين کند. علاوه بر پرواز های هر روزه تهران – يزد و بر عکس، پرواز های ديگری به اصفهان، مشهد، زاهدان، بندر عباس، شيراز، کرمان، ... در اين فرودگاه انجام می شود. اخيراً پرواز های حج و زيارت سوريه نيز به طور مستقيم از فرودگاه شهيد صدوقی يزد انجام می شود.
 



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1540
|
امتیاز مطلب : 198
|
تعداد امتیازدهندگان : 59
|
مجموع امتیاز : 59
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

باطبیعت اشنا شویم

چیزی که انسان در پدید آوردن آن دخالت نداشته باشدرا طبیعت گویند. طبیعت محصول دیالکتیک ذهنی انسان و جهان ابژه‌ها است. انسان، پیش از زندگی در شهرها، در طبیعت می‌زیسته‌است. تغییر و دگرگونی از ویژگی‌های طبیعت است.

 گرایش به طبیعت در فلسفه

گرایش بشر به تغییر و دگرگونی در طبیعت باعث ایجاد دیدگاهی در فلسفه به نام طبیعت گرایی شد. از فیلسوفانی که دیدگاه خود را بر اساس تغییر پذیری طبیعت قرار داده‌اند می‌توان از دنیس دیدرو و مارکی دوساد نام برد.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1823
|
امتیاز مطلب : 184
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : شنبه 21 آذر 1388 | نظرات ()