نوشته شده توسط : محمدرضا

استان لرستاناستان لرستان

 

موقعیت : غرب ایران
مجاورت : شمال: استانهای مرکزی و همدان   جنوب: استان خوزستان  شرق: استان اصفهان   غرب: استانهای کرمانشاه و ایلام 

map_lorestan

وسعــــت: 28559 کیلومتر مربع
جمعـیــت:
تقسیمات: 9 شهرستان، 10 شهر، 20 بخش، ه81 دهستان و 2842 آبادی دارای سکنه
شهرستانها:  خرم آباد ، بروجرد ، الیگودرز ، دورود ، ازنا ، کوهدشت ، دلفان ، سلسله و پلدختر
مرکـــــز : خرم آباد

 

مکان های دیدنی و تاریخی 

استان لرستان از مكان هاي طبيعي و تاريخي بسياري برخوردار است كه مهم ترين آن ها عبارتند از:
اشتران كوه و قله هاي برفگير آن, غار تمندر, غار بزنويد, غارهاي سفيد كوه در اطراف خرم آباد, غار منو در اطراف دورود, غارسراب سفيد در حوالي بروجرد, غار دوشه, غار زيباي كلماكره, درياچه زيباي گهر, تالاب هاي تنگ فني, درياچه مصنوعي كيو, رودخانه سيمره, آبشاربيشه, آبشار آب سفيد, آبشار افرينه,آبشار تاف, آبشار راوك, چشمه هاي سياب, تنگ قلعه, پايين گردنه آستان, ونايي, آب ارم, آب گرداب دارابي, آب اراز, اسل مساله بيك, چشمه كيمهان, چشمه قلقلي, قلعه فلك الافلاك, مناره آجري خرم آباد, گرداب سنگي خرم آباد, سنگ نوشته, پل شاپوري, مقبره زيد بن علي, درياچه كيو, آبشار نوژيان, امام زاده پير امام, امام زاده قاسم, مقبره شاه زاده ابراهيم, معبد سرخ دم لري, گنبد شاه محمد و تنگ ملاويو.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان لرستان را مي توان به دو دسته صنايع دستي و كارخانه اي تقسيم كرد. اين استان به واسطه تاريخ و تمدن كهن خود از دست ساخت هاي فلزي و برنزهاي مشهوري برخوردار است. دوره مفرغ را دوره طلايي و شكوفايي هنر و تمدن لرستان مي نامند زيرا صنعت كاران مفرغ در اين منطقه با استفاده از ساده ترين شيوه هاي صنعت ريخته گري, قالب سازي و تراشكاري, آثار و اشياي بسيار ارزشمند و هنرمندانه از خود به جاي گذاشته اند؛ به طوري كه اين آثار زينت بخش موزه هاي بزرگ جهان است. انواع مفرغ ها و آثار مكشوفه دراين استان شامل سلاح و جنگ افزار, قطعات زين و برگ اشياي زينتي, اشياي نذري و ظروف غذاخوري مي شوند. توسعه صنعتی استان لرستان در سال های گذشته، به علت سياست توجه به نقاط محروم و استقرار و ايجاد كارخانه های صنعتی متعدد روبه رشد است. از جمله صنايع راه اندازی شده می توان به صنايع ساختمانی، فلزی، سراميك، غذايی، پوشاك، شيميايی و صنايع دستی اشاره كرد. لرستان از لحاظ معادن طبيعی، استانی غنی به شمار می آيد. از اين جمله معادن می توان به سنگ تراورتن (در چگنی و كوهدشت)، مرمريت (در ازنا، اليگودرز و بروجرد)، فلدسپات، تالك و سيليس (در بروجرد و اليگودرز و ازنا)، سنگ گچ (در دورود و كوهدشت)، سنگ آهك (درخرم آباد و كوه دشت) و سرب و روی (در اليگودرز) اشاره کرد كه بخشی از آن ها مورد بهره برداری قرار گرفته است. 

 

کشاورزی و دام داری

استان لرستان با توجه به برخورداری از هوای متنوع و رودهای پر آب و خاك آبرفتی حاصل خيز، استعدادی ويژه در كشت محصولات كشاورزی دارد. غلات، چغندر قند و حبوبات، مهم ترين فرآورده های كشاورزی آن محسوب می شوند. در نواحی جنوبی و پاره ای مناطق ديگر استان، محصولات گرمسيری نيز توليد می شود. بازده توليدات كشاورزی استان لرستان به دليل استفاده از روش های سنتی، به ويژه در زمين های ديم كوهستانی و پايكوهی، چندان چشم گير نيست. به جهت وجود مراتع سرسبز و غني دام داري و دام پروري در اين استان پررونق است و در تمام استان رواج كامل دارد. در نواحی مرطوب، پرورش گاو و در ميان عشاير و روستاهای خشك تر پرورش گوسفند، بز، مرغ، خروس، غاز، بوقلمون، مرغابی و ديگر طيور رايج است. عده ای از اهالی استان هم به پرورش و نگه داری زنبور و توليد عسل اشتغال دارند. درسال های اخير، برای افزايش بازدهی توان دام داری اين استان، در اطراف شهرهای آن، واحدهای مرغ داری و گاوداری صنعتی نيز تاسيس شده است.  

  

مشخصات جغرافيايي

استان لرستان در باختر ايران واقع شده و از شمال به استان های مركزی و همدان، از جنوب به استان خوزستان، از خاور به استان اصفهان و از باختر به استان های كرمانشاه و ايلام محدود مي شود. اين استان از نظر جغرافيايی بين 46 درجه و 51 دقيقه تا 50 درجه و 3 دقيقه درازای خاوری و 32 درجه و 37 دقيقه تا 34 درجه و 22 دقيقه پهنای شمالی قرار گرفته است. پست ترين نقطه استان لرستان با ارتفاع 500 متر از سطح دريای آزاد در جنوبی ترين ناحيه آن واقع شده است و قله سن بران اشتران كوه با 4050 متر ارتفاع، بلندترين نقطه استان لرستان به حساب می آيد كه در شرق استان واقع شده است. استان لرستان دارای آب و هوای متنوعی است. در زمستان هنگامی كه در شمال استان برف و كولاك و سرمای شديد جريان دارد، قسمت های جنوبی آن از هوای مطبوع و بارانی برخوردار است. بررسی های اقليمی نشان می دهند كه خرم آباد زمستانی معتدل و تابستانی گرم دارد. بروجرد زمستانی سرد و تابستانی معتدل دارد. اليگودرز نيز زمستانی بسيار سرد و تابستانی معتدل دارد. ازنا, اليگودرز, بروجرد, پل دختر, خرم آباد, دلفان, دورود, سلسله و كوهدشت؛ شهرستان هاي استان لرستانند كه هريك دربرگيرنده شهرها و روستاهاي متعددي هستند. بر اساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1656000 نفر برآورد شده است. راه هاي دست رسي به استان لرستان عبارتند از:
- خط آهن تهران ـ اهواز که از شهرستان های ازنا و درود نيز می گذرد.
ـ راه خرم آباد ـ بروجرد به سوی شمال خاوری به درازای 100 كيلومتر كه با ادامه راه به سوی شمال خاوری به درازای 203 كيلومتر به اراك و به درازای 500 كيلومتر به تهران پيوسته است. هم چنين خرم آباد از 60 كيلومتری همين راه از محلی بنام دو راهی، با راهی به درازای 37 كيلومتر به شهر اصفهان پيوسته است.
ـ راه خرم آباد ـ اهواز به سمت جنوب به درازای 375 كيلومتر.
ـ راه خرم آباد ـ الشتر به سوی شمال به درازای 53 كيلومتر. از 40 كيلومتری همين راه، راهی فرعی به هرسين می پيوندد و از اين طريق خرم آباد با راهی به درازای 180 كيلومتر به كرمانشاه پيوسته است.
 

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد بعضی از اقوام مهاجر با تصرف سرزمين بين النهرين (ميان دو رود) در كوه های زاگرس اسكان يافتند. نام اين اقوام به استناد كتيبه های بابلی، آشوری، ايلامی و در آثار بر جای مانده از سارگن- پادشاه مقتدر آكد (2030 – 2048 ق . م) - «لولوبی»، «مانايی»، «كاسی»، «گوتی»، «نايدی»، «آمادا» و «پارسوا» ذکر شده است. تاريخ نگاران، در آريايی بودن لولوبی ها و مانايی ها ترديد دارند؛ اما شواهد تاريخی حاکی از آن است که كاسی ها در سال 1600 قبل از ميلاد در لرستان كنونی می زيسته اند و محدوده حكومتی آن ها از شمال و خاور لرستان تا اطراف همدان توسعه داشته است. اين قوم، در هزاره دوم پيش از ميلاد به قصد تصرف بابل دراين شهر نفوذ كردند و بعد از شکست اول از حمورابی (حاکم بابل)، بالاخره توانستند در بابل مستقر شده و دومين سلسله شاهان آن جا را تاسيس كنند. با انقراض اين سلسله نوپا (در هزاره دوم پيش از ميلاد) توسط دولت مقتدر ايلام، كاسی ها به سمت زاگرس عقب نشينی کردند و خراج گزار ايلام شدند. تا قبل از تسلط اسکندر مقدونی بر اين ناحيه، اين قوم مانند سدی در برابر توسعه طلبی آشوری ها، در مناطق خاوری مقاومت می كردند. بعد از مدتی، قدرت اين قوم كوه نشين به حدی رسيد كه شاهان سلسله هخامنشی هنگامی كه از مسير فارس به شوش يا از مسير بابل به اكباتان می گذشتند، هديه هايی برای ايلات كوهستانی بين راه می فرستادند تا مسير عبور آن ها را امن نگاه دارند.
در دوره ساسانيان،‌ پشتكوه و پيشكوه را خاندان معروف هرمزان اداره می كردند. هرمزان، آخرين فرمان روای اين خاندان بود که با حمله اعراب در سال 16 هـ . ق به اسارت درآمد. اعراب پس از فتح «حلوان»، نواحی شمالی لرستان را گرفتند و چند سال بعد در سال 21 هـ . ق، توانستند نهاوند و قسمت جنوبی لرستان را نيز ضميمه محدوده حکومت خود کنند. سال بعد هنگامی که عمر مناطق تصرف شده را بين لشگريان کوفه و بصره تقسيم می کرد، لرستان ضميمه کوفه شده و از آن پس جزو ايالت جبال (عراق عجم) به حساب می آمد و تا ميانه سده چهارم هجری قمری، حكم ران اين منطقه از بغداد يا كوفه تعيين می شد. درهمين قرن، حسنويه كرد اين منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هـ . ق بر لرستان تسلط داشتند.
هم زمان با استيلای قوم مغول بر ايران، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر كوچك تقسيم شد. هر يك از اين دو قسمت از پيش از استيلای مغول تا مدت زمانی پس از انقراض ايلخانان، امرای نيمه مستقل داشتند. اتابكان لر بزرگ از كردان شام بودند كه در اواسط قرن ششم هجری از راه آذربايجان رهسپار ايران شدند و در محدوده اشتران كوه و جلگه های شمالی آن سکونت کردند. آن ها تا نيمه اول قرن نهم هجری (500 – 827 هـ . ق) حكومت كردند و ايذج (مال امير) را- که خرابه های زيادی از آن باقی مانده- پايتخت خود قرار دادند. سلسله اتابکان با کشته شدن غياث الدين كاووس (آخرين اتابک) به دست سلطان ابراهيم منقرض شد. اما اتابكان لركوچك (580 – 1006 هـ. ق) با اين كه چندين امير معتبر داشتند و حكومتشان نيز طولانی تر بود، هيچ وقت اهميت و اعتبار لر بزرگ را پيدا نكردند. آن ها موقعيتشان را تا زمان صفويه حفظ كردند و حتی قلمرو حكومت خود را تا باختر كوه های پشتكوه توسعه دادند. در سال 1006 هـ . ق با كشته شدن شاهوری - آخرين فرد اين سلسله - به فرمان شاه عباس اول، اين سلسله نيز برافتاد و حكومت لرستان به حسين نامی محول شد. خاندان اين والی تا اوايل روی كار آمدن سلسله قاجار، بر لرستان حكومت كردند و حكومت پشتكوه را نيز زمانی حكام بروجرد و زمانی حكام شوشتر به عهده داشتند. اين استان هم اكنون يكي از مناطق آرام و امن جمهوري اسلامي ايران است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1596
|
امتیاز مطلب : 218
|
تعداد امتیازدهندگان : 63
|
مجموع امتیاز : 63
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان گلستاناستان گلستان

 

مرکـــــز : گرگان

موقعیت : شمال ایران
مجاورت : شمال: جمهوری ترکمنستان    جنوب:استان سمنان   غرب:استان مازندران و دریای خزر

golestan_map
آب و هوا:  بیشتر  آب‌وهوای معتدل مدیترانه‌ارد ولی جلگهٔ گرگان به لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمه بیابانی و گرم دارد.
وسعــــت: 22 هزار کیلومتر مربع
جمعـیــت:
تقسیمات:  16 شهر و 16 بخش و 45 دهستان
شهرستانها:  گرگان ، بندر ترکمن ، بندر گز ، علی آباد ، کردکوی ، گنبد کاووس ، مینو دشت ، رامیان،     آزاد شهر ، آق قلا  و  کلاله.

مکان های دیدنی و تاریخی 

جاذبه هاي طبيعي استان گلستان عبارتند از: پارک ملي گلستان، تالاب گميشان، پناه گاه حيات وحش ميان كاله، آبشارلو، آبشار شيرآباد، آبشارباران كوه، آبشار زيارت، آبشار كبودوال، پارک جنگلي دلند، پارک جنگلي قرق، جزيره آشوراده، منطقه جنگلي نهارخوران و منطقه حفاظت شده جهان نما.
بناهاي تاريخي و ديدني اين استان نيز عبارتند از: مسجد جامع، آرامگاه مختوم قلي فراغلي، امام زاده روشن، پل آقا قلا، امام زاده نور (اسحاق)، امام زاده هنديجان، بازار قديمي، برج رادكان باختري، پنج شنبه بازار قلا، تورنگ تپه، جمعه بازارگرگان، جمعه بازار گنبد، دوشنبه بازارتركمن، سد اسكندري (ديوار دفاعي)، قلعه ماران، كاخ اختصاصي، كاخ شاهين، كاخ آغا محمد خان، مدرسه سردار، مدرسه دارالشفاء، مسجد گلشن، مسجد امام حسن عسگري (ع)، مسجد و مدرسه كريم آبشار، موزه گرگان و ميل گنبد قابوس.
جاذبه هاي طبيعي و تاريخي بالا به همراه جلوه هاي زندگي مردم و عشاير منطقه که ديدني هاي جذاب استان گلستان هستند در مجموع اين منطقه را از توان بالاي گردشگري برخوردار کرده است.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان گلستان به دو بخش صنعتي و دستي تقسيم مي شوند.مهم ترين صنايع دستي استان گلستان شامل قالي و قاليچه، پشتي هاي تركمن، جاجيم هاي كوهستاني و صنايع دستي روستايي است. از مهم ترين صنايع كارخانه اي مي توان به كارخانه پنبه پاک كني، آرد، نئوپان، قند، كنسرو، فيبرعايق، شير پاستوريزه و مجموعه اي از كارگاه هاي ساخت ماشين آلات كشاورزي اشاره كرد.

 

  

کشاورزی و دام داری

گلستان يكي از قطب هاي اقتصادي مهم كشور در زمينه كشاورزي، دامداري و صنايع وابسته به آن ها است. در اين منطقه، شهر گرگان نقش مركزيت اداري و بازرگاني دارد و جريان توسعه اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي استان را هدايت مي كند. مهم ترين محصولات کشاورزي استان گلستان عبارتند از پنبه، گندم، جو، دانه هاي روغني (سويا و آفتابگردان)، و سيب زميني. هم چنين باغ هاي سيب، آلو، قطره طلا و مركبات به فراواني در اين منطقه وجود دارند. دام داري نيز در کنار كشاورزي گسترش يافته و پرورش گاو بيش تر در كوه پايه هاي جنوبي و پرورش گوسفند و بز بيش تر در اراضي جلگه اي و مرتفع رواج دارد. پرورش زنبور عسل، به علت شرايط مساعد گياهي و اقليمي درنواحي كوه پايه اي و كوهستاني رواج و توسعه يافته و مراكز متعددي را به خود اختصاص داده است. توليد عسل در اين استان به خصوص در شهرستان گرگان، قسمتي از احتياجات منطقه را تامين مي كند. با توجه به شرايط آب و هوايي مناسب و رويش درختان توت، پرورش كرم ابريشم از گذشته هاي دور در اين استان رواج داشته است. به طوري كه در شهرستآن هاي گنبد و مينودشت پرورش كرم ابريشم از اهميت خاصي برخوردار است.  

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

استان گلستان نام خود را از گرگان به گلستان تغيير داده و به نظر مي رسد به علت آباداني و صفاي طبيعي اين منطقه؛ نام گلستان به آن داده شده است. استان گلستان محل سكونت اقوام تركمن است كه بخش ديگري از اين ايل بزرگ نيز در جمهوري تركمنستان زندگي مي كنند.
نام تركمن نخستين بار در دايره المعارف چيني قرن هشتم ميلادي آمده است. هم چنين تركمن را نام قومي از اقوام زرد پوست ترک زبان دانسته اند كه از چندين هزار سال پيش در شمال درياچه «ايسيک گول» (بالخاش) در شمال مغولستان زندگي مي كرده اند. نويسندگان ايران براي نخستين بار در قرن پنجم هجري قمري به قومي ترک نژاد به نام ترک يا تركمانان كه در آسياي مركزي ساكن بوده اند، اشاره مي کنند.
طوايف تركمن «گوگلان»، «يمرلي» و «آل علي» در جلگه هاي «كوپت داغ» و بعدا «ساريق» ها، «ارساري» ها و «سالر» ها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهاي خراسان سكني گزيدند و «يموت» ها به سمت شمال خراسان و رود اترک روي آورده و در قرن شانزدهم ميلادي، طوايف تركمن تمام ساحل خاوري خزر تا گرگان را تصرف کردند. در سال هاي بعد كه از اقتدار شاهان ايران و خوانين كاسته شد، تركمن ها به ترديج سلطه خود را به طرف خاور تا مرو گسترش دادند. بدين گونه اين سرزمين در طي چند قرن پهنه تاخت و تاز طوايف غز شده و توده هاي وسيع آن ها همراه مغول ها به ايران آمدند. با لشكركشي تيمور به ايران و ديگر كشورهاي مجاور، به همراه ديگر ايلات جا به جا شدند و با گذشتن از اين سرزمين، بار ديگر همراه صفويه به ايران بازگشتند. پس از تيمور، سلسله هاي تركمانان «قراقويونلو» وسپس «آق قويونلو» به عنوان نيرومند ترين گروه ها به ترتيب در باختر و شمال ايران و سپس در ايران مركزي و جنوبي ظهور كردند.
در زمان صفويه، شاه عباس صفوي براي حفظ ايالات خاوري از تاخت و تاز تركمن ها و ازبكان، كردهاي جنگ جو را از ولايات باختري به اين سامان كوچ داد و پنج ولايت كرد نشين در امتداد كليه مرزها از استرآباد تا چناران به وجود آورد. اما كوچ كرد ها مانع تاخت و تاز تركمنان نشد چرا كه آن ها حريفاني هم زور بودند و هيچ يک از طرفين نمي توانستند به فتح نهايي دست يابند و اين خطه هم چنان درگير هرج و مرج باقي ماند. با وقوع جنگ هاي بين قبيله اي از يک سو و يورش خان هاي بخارا و خيوه از سوي ديگر، آشوب مناطق تركمن نشين را فرا گرفت. اين منازعات همراه با فشارهاي امپراطوري روسيه به ويژه در مرزهاي جنوب باختري، سبب افزايش سيل مهاجرت تركمن ها به نواحي رود گرگان شد و اين مهاجرت منجر به جنگ هايي بين ساكنان قبلي اين نواحي با مهاجمان شد. براثر فشار طوايف يموت كه به تازگي به اين نواحي آمده بودند، طوايف گوگلان به سمت كوه هاي گلي داغ رانده شدند. باوجود مخالفت و نزاع بين تركمن ها و همسايه هاي آن ها، تركمن ها به تدريج تا قره سو و شمال خراسان را به تصرف خويش درآوردند. اين طوايف كه دربيش تر اوقات نقش مهمي در تعيين و تغيير حكومت هاي وقت ايفا مي كردند، به سبب شيوه معيشت عشايري (دام داري و كوچ )، دراندک زماني به مهاجميني تبديل مي شدند كه هر حاكميتي ناگزيراز مقابله با آن ها مي شد. ماموران سلسله قاجار كه خود به كمک عشاير، به ويژه تركمنان به حاكميت رسيده بودند، با دست آويز قرار دادن شكايت مردم، بر تركمن هاي يک جا نشين ظلم و ستم روا مي داشتند. جنگ مرو بزرگ ترين حادثه سياسي در تاريخ تركمن ها در عصر قاجار به سال 1276 هجري قمري است. تمايل دولت روس به تصرف خانات خيوه، بخارا و نيز تحريكات انگليس در افغانستان و لشكركشي دولت ايران به منظور گرفتن ماليات و خراج از تركمن ها را مي توان از جمله دلايل شروع اين جنگ دانست. تركمن ها كه قادر به پرداخت خراج نبودند به كمک خان خيوه ارتش قاجار را شكست دادند. در نتيجه از نفوذ دولت ايران بيش از پيش كاسته شد و اين نواحي تحت تسلط ترکمن ها باقي ماند و تا مدت ها بعد از اين واقعه، خان نشين هاي خيوه به همراهي تركمن ها تا ناحيه خراسان مي تاختند و پس از غارت شهرهاي اين نواحي، مردم زيادي را به اسارت مي گرفتند. اين تهاجمات را عباس ميرزا قاجار با آزاد كردن تعداد زيادي اسير ايراني از چنگ تركمن ها و به اسيري بردن عده زيادي از آن ها پاسخ داد.
اين لشگركشي دولت مركزي كه با خون ريزي توام بود به آرامش نسبي در منطقه منجر شد. پيش از آن كه قرن نوزدهم پايان يابد، آخرين تزارهاي روس با فتح تاشكند، بخارا، خان نشين خيوه و فرغانه، خان نشين هاي آسياي ميانه را خراج گزار روسيه كردند و تنها بخشي از سرزمين تركمن ها در كنار مرز ايران باقي ماند. در اين زمان دولت روسيه طوايف يموت را كه عمده ترين نيروي تركمن ها محسوب مي شد، با دست آويز تامين امنيت راه هاي تجاري سركوب كرد. با شكست بزرگ تركمن در سال 1300 هـ . ق، آخرين نقطه تركمنستان و بقيه نواحي شمال خراسان (از درياي خزر تا رود تجن) به امپراطوري روسيه اضافه شد. امضا قرارداد تحديد مرز آخال (1301 هـ . ق) بين دولتين ايران و روس، مرز ميان دو كشور را از روي نشانه هاي جغرافيايي تعيين كرد و زندگي تركمن ها را كه در آن هنگام در دو طرف مرز به امر كوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحديد مرزها، تركمنان حالت مردمي را يافتند كه به دو دولت ماليات مي دادند و در يک سو بخشي از خانواده و در سوي ديگر احشام و چوپانان تركمني زندگي مي كردند. تركمن ها كه نمي خواستند مالياتي به دولت روسيه بپردازند به ايران مهاجرت نمودند، اما دراين جا نيز با حكومت ايران كه مايل به جمع آوري ماليات و محدود كردن قدرت نظامي و پايان دادن به اغتشاشات تركمن ها بود، مواجه شدند. با اين همه، گرچه پس از تحديد مرزها، تركمن هاي اترک و گرگان رسما ايراني محسوب مي شدند، اما چنين مي گفتند كه هيچ ايراني از مرز قلمرو آنان نمي گذرد، مگر اين كه ريسماني به گردن داشته باشد.
درعرصه نبرد مشروطه خواهان و مستبدان، تركمانان در صف مستبدان و مخالفين مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهاي طرف دار انقلاب پرداختند. محمد علي ميرزا- پادشاه قاجار- كه بر ضد مجلس و مشروطه دست به كودتا زده بود، پس از بركناري، در ميان تركمن ها هم دستاني يافت و آن ها نيز به اميد غارت و گسترش نفوذ خود به ولايات هم جوار، با او همراه شدند كه با شكست تركمن ها و پيروزي قواي مجاهدين مشروطه خواه، تركمن ها به سرزمين هاي محل سكناي خود عقب نشيني كردند.
در دسامبر 1916 ميلادي، سپاهيان روس با آتش و شمشير در ادامه تعقيب تركمن هاي ساكن آسياي ميانه كه دست به شورش زده بودند، از ولايت استر آباد گذشته و بي رحمانه يموت ها و زنان و كودكانشان را سركوب كردند. حكومت ايران كه قادر به برخورد با اين مداخله نظامي روسيه نبود، درمقابل تصرف اين نواحي و نيز برخوردهاي نظامي عكس العمل نشان نداد و اين نواحي عملا به دست روس ها افتاد.
پس از انقلاب اكتبر(1917. م) در روسيه، حكومت شوروي در سال (1918. م) سپاهيان روس را از ايران خارج كرد و مناطق اشغالي را به دولت ايران باز گرداند. تركمن ها را در درازاي تاريخ سراسر جنگ و ستيز، از آن هنگام كه در متن هاي تاريخي براي نخستين بار نام آن ها ذكر شده، همه حكومت ها (حتي آن ها كه خود تركمن بودند) پس از به قدرت رسيدن سركوب كرده اند. آن ها سال ها بين دو مرز ايران و شوروي سابق در حال رفت و آمد بودند و عملا در تابعيت هيچ كدام قرار نداشتند، گاه خراج گذار اين دولت ها بودند و گاه مردم ساكن آن نواحي را غارت كرده و آنان را به عنوان برده خريد و فروش مي كردند. تركمن ها در ميان خود نيز با دشمني، جنگ و ستيز پايان ناپذيري بر سر چراگاه روبرو بودند. چنان که دشمني بين آتاباي ها و گوگلان ها، آتاباي ها و جعفرباي ها، تكه ها با گوگلان ها و …. پايان ناپذير به نظر مي رسيد. اين منازعات تا زماني كه اقدامات حكومت ايران يعني گسيل ارتش به سوي تركمن هاي يموت و گوكلان در سال 1303 هـ . ش به آخرين شورش تركمن ها انجاميد، ادامه داشت.
در اين شورش، تركمن ها در پي كسب استقلال سرزمين هاي تركمن نشين بودند، كه اين امر به اتحاد تمامي قبايل تركمن (يموت و گوكلان) منجر شده بود. از آن رو قبايل تركمن كه قرن ها بر سر آب و مرتع دام با يک ديگر درگير بودند، دشمني را كنار نهادند و به منظور ايجاد خود مختاري در نواحي تركمن نشين، به نفاق بين ايل ها و طوايف پايان دادند. با اين همه، با وجود قدرت نظامي قابل توجه تركمن ها، دولت مركزي ايران در سال 1304 هـ . ش با روش هاي مختلف و حمله نظامي و استفاده از سلاح هاي مدرن و تحريم اقتصادي، آن ها را سركوب كرد. عده اي ازسران شورشي اعدام شدند و گروهي به آن سوي مرزها گريختند. حكومت مركزي سركوب خود را با سوزاندن آلاچيق ها و تخته قاپو كردن تركمن ها تسريع كرد. گرچه با آغاز جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط متفقين و تضعيف دولت مركزي، فرصتي كوتاه به دست آمد و گروهي از تركمن ها نيز به زندگي كوچ نشيني روي آوردند، اما دوران آن كوتاه بود و با قدرت گيري مجدد دولت پايان گرفت. سرانجام فشارهاي حكومت بر تركمنان تعديل يافت و به سبب جاذبه هاي اقتصادي و كشاورزي بعد از اصلاحات ارضي (سال 1341 هـ . ش)، گروهي از تركمن ها به كشت و زرع و عده اي به شهرها روي آوردند. اين قوم هم اکنون در صلح و صفا در محدوده استان گلستان زندگي مي کنند و بيش تر آن ها يک جا نشين شده اند.
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان گلستان درقسمت شمال خاوري ايران و بين 36 درجه و 30 دقيقه تا 38 درجه و 8 دقيقه ي پهناي شمالي و 53 درجه و 51 دقيقه تا 56 درجه و 19 دقيقه ي درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال با درياي خزر، از خاور با استان خراسان، از باختربا استان مازندران و از جنوب با استان سمنان همسايه است. استان گلستان، با توجه به موقعيت جغرافيايي خود، تحت تاثير پهناي جغرافيايي، ارتفاع و امتداد رشته كوه هاي البرز، ارتفاع سطح زمين، دوري و نزديكي به دريا، بيابان هاي جنوبي تركمنستان، وزش بادهاي محلي و ناحيه اي و پوشش متراكم جنگلي قرار دارد و به همين سبب، از آب و هوا هاي گوناگوني برخورداراست. چنان که در شمال خاوري استان به علت دوري از اثرات درياي خزر و … آب و هواي معتدل مرطوب خزري رفته رفته به اقليم نيمه خشک تبديل مي شود و ميزان بارندگي ساليانه كاهش مي يابد. براساس سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت اين استان 1419201 نفر برآورد شده است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1472
|
امتیاز مطلب : 207
|
تعداد امتیازدهندگان : 61
|
مجموع امتیاز : 61
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان کرمانشاهکرمانشاه

 

مرکـــــز : کرمانشاه

موقعیت : غرب ایران

kermanshah_map
مجاورت : شمال: استان کردستان   جنوب:استانهای لرستان و ایلام  شرقاستان همدان ه   غرب: کشور عراق
آب و هوا: دارای چهار فصل در یک زمان است برای نمونه قصرشیرین دارای آب و هوای گرم و سنقر و پاوه دارای آب و هوای سرد و کرمانشاه دارای آب و هوای معتدل هستند
وسعــــت:  24434 کیلومتر مربع
جمعـیــت:  ۱٬۹۰۲٬۷۶۰ نفر
تقسیمات: 11 شهرستان، 19 شهر، 24 بخش، 83 دهستان و 2793 آبادی درسال75
شهرستانها:  اسلام آباد غرب ، پاوه، جوانرود، سرپل ذهاب ،سنقر ،صحنه، قصر شیرین ،کرمانشاه، کنگاور، گیلانغرب و هرسین 

 مکان های دیدنی و تاریخی 

استان کرمانشاه داراي مکان هاي تاريخي و ديدني بسياري است که شامل جاذبه هاي طبيعي و تاريخي متعدد مي شوند. استان چشمه ها، سراب ها و غارهاي متعدد چون: چشمه آب گرم، تنگ حمام، چشمه عبدي، چشمه هندي آباد، چشمه صيفور، سراب نيلوفر، سراب ياوري، سراب طاق روسان، سراب هاي خفر، سراب نوژي وران، سراب قنبر، غار شهربانو، غار هاي عسل، مرد و زان و غار انار در ارتفاعات بيستون، غار قوري قلعه در جنگل هاي اورامانات، غاركاوات، غارپروا، غارآسنگران، غارتايله نو، غاررتيل، غار كليسا، غار ميراوي، غار نوروزخان، غار جوجو، غار حاجي، غارهاي آوه زا و كبوتر، غار سيد شهاب و.... را در خود جاي داده است که هر يک از آن ها از جذابيت هاي خاص خود برخوردار است.
مکان هاي تاريخي و باستاني نيز از ديگر جاذبه هاي استان کرمانشاه به شمار مي رود که آتشكده چهارقاپو، بقعه امام زاده هاي متعدد، مسجد هاي بزرگ و با ارزش معماري چون مسجد جامع، قلعه هاي قديمي و متعدد چون قلعه بيستون، قلعه هژبر، قلعه مروان، قلعه شاهين، قلعه گه، قلعه خاموش، قلعه بزه رود، قلعه ساري اصلان، قلعه هرسين، قلعه منيژه، قلعه گبري، قلعه ژيان و زيارتگاه هايي چون: زيارتگاه شوقي علمي، زيارتگاه تخت تيمور، شاه زاده محمد ابراهيم، شهرهاي باستاني و قديمي چون شهر چمچال، کاروان سراهاي متعدد به همراه کم نظيرترين کتيبه ها و نقش هاي باستاني تنها بخشي از اين ديدني ها را تشکيل مي دهند که در نقاط مختلف استان پراکنده شده اند و گردشگرا ن را به سوي خود مي خوانند.
 

  

صنايع و معادن

صنايع استان نيز به دو گروه صنايع دستي و ماشيني تقسيم مي شود . كرمانشاه از ديرباز به سبب موقعيت خاص جغرافيايي و نيازاهالي به لوازم و مواد اوليه زيستي مركز صنايع دستي بوده است و در بين مردم بومي افراد مستعد و ماهر در هر رشته پرورش يافته اند. از سوي ديگر شيوه معيشت عشايري استان زمينه هاي مساعدي را جهت گسترش صنايع دستي فراهم نموده است صنايع دستي اين استان مشتمل بر قالي، گليم، جاجيم و انواع گيوه است. بزرگ ترين صنعت كارخانه اي استان كرمانشاه تصفيه خانه نفت است كه كارخانه آن در كنار رود قره سو ساخته شده است. قديمي ترين كارخانه صنايع غذايي استان کرمانشاه، كارخانه قند اسلام آباد است. عمده ترين معادن اين استان نيز عبارتند از: آهن، سرب، گوگرد، آلوميت، كوارتزيت و … 

  

کشاورزی و دام داری

در استان كرمانشاه به علت شرايط آب و هوايي مناسب محصولات كشاورزي متعددي از قبيل : گندم، جو، چغندر قند، برنج، صيفي، سبزي و ميوه هايي چون : گردو، بادام، انار، سيب، مركبات و خرما توليد مي شود . ازآن جا که بيش تر ساكنين اين استان از گذشته هاي دورزندگي كوچ نشيني توأم با معيشتي بر اساس دام داري داشته اند، اين استان از مناطق عمده ايران در امر دام پروري به شمار مي آيد. هم چنين مرغ داري، زنبورداري و صيد ماهي نيز در کنار کشاورزي و دام داري رايج اسا و معمولاً گوشت مرغ و ماهي و عسل مورد نياز مردم در استان توليد مي شود.  

   

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

نام كرمانشاه به بهرام شاه ساساني منسوب است كه در روزگار پدرش، فرمان روايي ايالات كرمان را داشت و بدين جهت به كرمانشاه لقب يافت. محدوده استان كرمانشاه، از هزاره هاي قبل از ميلاد؛ محل سکونت اقوام مختلف بوده است. درآثار سارگن – شاه اكو كه از سال 2048 تا 2030 قبل از ميلاد بر جنوب بين النهرين فرمان رانده از مردم زاگرس به عنوان « آريزان يا نخسي » ياد شده است. به استناد كتيبه هاي بابل، آشور و عيلام ساكنان دامنه هاي زاگرس طوايفي به نام هاي لولوبي، گوشي، هانائي، فايري، آموا و پارسوا بوده اند. در خصوص اصل و نژاد اين طوايف، نظرات متضادي ابراز شده است. طوايف آمادا و پارسوا آريايي و طوايف گوتي و كاسي نيز به احتمال زياد آريايي بوده اند، اما در آريايي بودن لولوبي ها و مانايي ها ترديد وجود دارد. لولوبي ها يا لولوها اجداد لرها، در گذشته دور در ذهاب كرمانشاه، شهر باستاني زور و سليمانيه زندگي مي كرده اند .
نام ماد براي نخستين بار به صورت « آماده اي » در جملات آشوريان به نواحي كردستان فعلي اتلاق شده است. بنابراين مي توان دريافت كه از هزار سال قبل از ميلاد قوم ماد در دامنه هاي زاگرس سكونت داشته اند. در روزگار ساسانيان، نواحي غرب و مخصوصا كرمانشاه مورد توجه شهرياران ساساني بوده و به علت نزديكي با تيسفون ( پايتخت ) ايام تابستان ( ييلاق ) را در آن مي گذرانده اند. قباد اول و خسرو اول ( انوشيروان ) ساساني نيز به اين ناحيه توجهي خاص داشته اند. در اخبار مورخان اسلامي به كرات آمده است كه خسرو اول انوشيروان در نواحي طاق بستان، قصرهايي ساخته كه در آن ها از بزرگان چيني، هندي، و قيصر روم و ديگر حكم رانان پذيرايي مي كرده است. خسرو دوم ملقب به پرويز نيز در اين منطقه باغ هاي زيبا ساخته بود كه درآن قصرها و عمارت هاي باشكوه وجود داشته است. عمران و آباداني جدي و پيوسته اين ناحيه وبه ويژه شهر كرمانشاه از دوران قاجار آغاز شده است. اين منطقه هم اکنون يکي از مناطق آباد، آرام و باصفاي ايران است که يادگارهاي بسيار زيادي از تاريخ گذشته را در خود جاي داده است.
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان كرمانشاه درميانه ضلع باختري ايران بين 33 درجه و 36 دقيقه تا 35 درجه و 15 دقيقه پهناي شمالي و 45 و 24 دقيقه تا 48 درجه و 30 دقيقه درازاي خاوري از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. اين استان از شمال به استان كردستان از جنوب به استان هاي لرستان و ايلام از خاور به استان هاي همدان و از باختر به كشورعراق محدود شده است. استان كرمانشاه ناحيه اي كوهستاني است كه مابين فلات ايران و جلگه بين النهرين قرار گرفته و سراسر آن را قله ها و ارتفاعات رشته کوه هاي زاگرس پوشانده است. استان كرمانشاه در معرض جبهه هاي مرطوب مديترانه اي قرار دارد كه در برخورد با ارتفاعات زاگرس، موجبات ريزش برف و باران را فراهم مي سازد. راه هاي دسترسي به اين استان عبارتند از:
- مسير تهران – خسروي كه از كرمانشاه عبور مي كند.
- مسير جلفا – بندر امام به طول 1421 كيلومتر كه در 744 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.
- مسير تهران – سنندج كه در فاصله 520 كيلومتري از كرمانشاه عبور مي كند.
- كرمانشاه داراي فرودگاه بين المللي نيز است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1463
|
امتیاز مطلب : 243
|
تعداد امتیازدهندگان : 73
|
مجموع امتیاز : 73
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان کردستانکردستان

 

موقعیت :  غرب کشور

 مرکـــــز :  سنندج

map_kurdistan
مجاورت : شمال:استانهای آذربایجان غربی و زنجان     جنوب:  استان کرمانشاه   شرق: استان های همدان و زنجان    غرب:  کشورعراق
آب و هوا:  سردکوهستانی
وسعــــت:  28203کیلومترمربع
جمعـیــت: 
تقسیمات:  8 شهرستان، 12 شهر، 21 بخش، 78 دهستان و 1765 آبادی دارای سکنه
شهرستانها: سنندج، سقز، بانه، بیجار، مریوان، قروه، کامیاران، دیواندره، سروآباد 
 
 

 

مکان های دیدنی و تاریخی 

استان کردستان به لحاظ تاریخ و قدمت طولانی و جغرافیای خاص خود از مکان های تاریخی و طبیعی با ارزشی برخوردار است که در مناطق مختلف استان پراکنده شده اند. جنگل های بلوط، آبشارها و رودخانه های خروشان، چشمه های طبیعی و کوه های سر به فلک کشیده؛ طبیعت زیبا و چشم نواز کردستان را رقم زده و یکی از زیباترین جلوه های گردشگری طبیعی ایران را در دامنه های زاگرس به وجود آورده است.
جاذبه های تاریخی و معماری منطقه که شامل قلعه های قدیمی، مسجد های تاریخی، حمام ها و... می شوند، همراه با آیین ها و فرهنگ رایج بین اقوام کرد از مهم ترین جاذبه های استان کردستان است. رقص های محلی و بومی اين استان که در مراسم شادی و سرور اجرا می شوند، هم از نظر مضمون و هم از نظر شكل درخور توجه است. موسيقی كردی يكی از بارزترين ويژه گی فرهنگی قوم كرد است. طراوت، شادابی، فضای عرفانی و درآميختگی مضامين با تاريخ گذشته كردها، بخشی ازخصوصيات موسیقی کردی است. مجموع جاذبه های طبیعی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی؛ استان کردستان را به منطقه ای دیدنی تبدیل کرده که بازدید از آن برای هر گردشگری جذاب و خاطره انگیز خواهد بود.
 

 

صنايع و معادن

صنايع استان كردستان به دو گروه ماشينی و دستی تقسيم می شوند. صنايع ماشينی استان مشتمل بر گروه های صنايع كانی غير فلزی، شيميايی، سلولزی، نساجی، چرم، غذايی، برق و الكترونيك هستند. در حال حاضر درنقاط شهری و روستايی كردستان عده كثيری به توليد محصولات گوناگون دستی كه هم مصرف خانگی و هم ارزش تجاری دارند مشغول هستند. فرش بافی، گليم بافی، نساجی، نازک كاری چوب، ‌گيوه دوزی، خراطی، سوزن دوزی، قلاب دوزی، پولک دوزی، منجوق دوزی و ساخت زينت آلات محلی، موج (كه در منازل به عنوان رختخواب پيچ مورد استفاده قرار می گيرد)، جانماز، شال بافی، دستبافت ها، جاجيم بافی و قالی بافی از صنايع دستی عمده اين استان است.  

 

کشاورزی و دام داری

استان كردستان از لحاظ اقتصاد كشاورزی و دام پروری يكی از قطب های اساسی ایران محسوب می شود. فعاليت های كشاورزی در اين استان به صورت ديمی و آبی انجام می گيرد. از توليدات كشاورزی اين استان می توان گندم، جو و حبوبات را نام برد. به علت وجود مراتع غنی و آب کافی، این منطقه از دام داری پررونقی برخوردار است. از ميان دام ها گوسفند و بره بيش ترين اهميت و تعداد را دارند. پرورش زنبور عسل در این استان از رونق زیادی برخوردار است و عسل از مهم ترین تولیدات کشاورزان کردستان به شمار می رود.  

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

قوم کرد؛ در كوه ها و دره های ميان عراق و ارمنستان به ويژه در 60 كيلومتری شمال باختری موصل درعراق كه امروزه ‹‹ زخو›› ناميده می شود، ساكن بوده اند. گفته می شود اصطلاح كردستان را سلجوقيان برای تمايز نواحی كردنشين از ولايت جبال عراق وضع كرده اند که سرزمين های بين آذربايجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس را كه مركز آن در ابتدا ناحيه بهار (در 18 كيلومتری شمال باختری همدان) و بعدها چمچال در نزديكی كرمانشاه امروزی ذکر شده، در بر می گرفته است.
قلعه ها و استحكامات كردها در بين سال های 16 تا 20 هـ . ق به تصرف اعراب در آمدند. کردها درخلال سال های فتح ايران به دست اعراب، همواره در نقاط مختلفی چون فسا، دارابجرد، زور و دارآباد در دفاع از ايران زمين شرکت داشته اند. اقوام کرد هم چنين در روزگار غلبه اعراب بر ايران، همواره از پيشتازان قيام در برابر ظلم و ستم اعراب بودند. قيام ها و شورش های سال های 90 و 148 هـ . ق کردهای فارس و موصل، که به ترتيب به دست حجاج ابن يوسف ثقفی و خالد برمكی سرکوب شدند، گواهان اين مدعايند.
در حمله کردها به اطراف اصفهان و فارس (231 هـ. ق)، يكی از سرداران ترک خليفه به نام وصيف پس از پيروزی بر اين مناطق، نزديک به پانصد نفر از افراد آن جا را به اسيری به عراق برد. در قرن های چهارم، پنجم و ششم هجری، شداديان كه كرد و از قبيله روادی بودند، حكومت های مستقلی را در نواحی كردنشين تشكيل دادند. دولت معروف ايوبی در مصر و شام نيز برخاسته از همين خاندان است. در دوران زمام داری شرف الدوله ديلمی ( 372 – 379 هـ ‌. ق) پيكار او با بدر بن حسنويه در كرمانشاه يكی از رويدادهای مهم است كه به پيروزی بدر و تسلط وی برعراق عجم و شكست شرف الدوله منجر شد. با کشته شدن بدر بن حسنويه در سال 405 هـ . ق به دست طايفه ای كرد به نام ‹‹جورقان››، شمس الدوله پسر فخرالدوله ديلمی بلافاصله شاپورخواست (خرم آباد)، دينور، بروجرد، نهاوند، اسد آباد و قسمتی از اهواز را ضميمه قلمرو خود كرد.
شهرهای كردستان درزمان حمله مغول از قتل و غارت مصون نماند و در زمان تيمور و تركمانان قره قويونلو و آق قويونلو، كردستان و «ديار بكر»، ميدان تاخت و تاز سپاهيان تيمور و تركمانان شد. شاه اسماعيل اول ـ موسس سلسله صفويه ـ به علت سنی بودن كردها رابطه ای با آن ها نداشت. درمقابل؛ سلاطين عثمانی در تقويت هرچه بيش تر كردها می كوشيدند. دولت ايران در دوره صفويه به قسمت وسيعی از كردستان آن روز كه دامنه های خاوری كوه های زاگرس را در بر می گرفت تسلط داشتند و نخستين كتاب درباره قوم كرد به زبان فارسی با نام ‹‹شرفنامه بدليسی›› در اين دوره تدوين شده است.
با تشكيل سلسله زنديه، ‌برای نخستين بار درتاريخ ايران؛ سلسله ای كرد نژاد به سلطنت رسيدند. در اواخر اين سلسله طايفه دنبلی - يكی از طوايف بزرگ كرد – نيز قسمتی از آذربايجان غربی را اشغال کرد و خوی را به عنوان مرکز حکومت خود برگزيد. در سال 1878 ميلادی شيخ عبيدالله نقشبندی با کمک کردها و تحت حمايت دولت عثمانی به فكر تاسيس كردستان مستقل افتاد. به اين ترتيب در سال 1880 ميلادی طرف داران وی، اطراف اروميه، ساوجبلاغ، مراغه و مياندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهيان ايران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع كنند. از ديگر تلاش ها در جهت استقلال نواحی کرد نشين می توان به شورش قاضی محمد در سال 1946 ميلادی اشاره کرد. وی هم زمان با حضور قوای متفقين در ايران و حمايت دولت روسيه شوروی، جمهوری خلق كردستان را به مركزيت مهاباد تشكيل داد، که پس از تخليه كامل ايران از قوای متفقين و اعزام ارتش دولت مركزی به نواحی آذربايجان و كردستان، اين شورش و جمهوری ناشی از آن نيز از هم پاشيد. کردستان همواره به دلیل شورش ها و بیم خطرحکومت مرکزی ازآنان؛ مورد بی مهری حکومت های وقت بود. پس از روی کار آمدن دولت جمهوری اسلامی، كردستان امروزی يكی ازآرام ترین دوره های تاریخی خود را می گذراند و از استان های مهم و استراتژيک سرزمين ايران به شمار می رود و بین مردم و دولت تفاهم و وفاق قابل توجهی وجود دارد و بدین لحاظ از امنیت کاملی برخوردار است. 
 

مشخصات جغرافيايي

استان كردستان در مجاورت بخش خاوری كشور عراق قرار دارد. اين استان كه در دامنه ها و دشت های پراكنده سلسله کوه های زاگرس ميانی قرار دارد از شمال به استان های آذربايجان غربی و زنجان، از خاور به همدان و زنجان، از جنوب به استان كرمانشاه و از باختر به كشور عراق محدود می شود. استان كردستان از نظر جغرافيايی بين 34 درجه و 44 دقيقه تا 36 درجه و 30 دقيقه پهنای شمالی و 45 درجه و 31 دقيقه تا 48 درجه و 16 دقيقه درازای خاوری قرار دارد. این استان از لحاظ جغرافيای طبيعی تحت تاثير جريان هوای گرم و سرد بوده و اقليم های گوناگونی را به وجود می آورد. تمام نواحی استان در بهار و تابستان آب و هوايی خنک و معتدل و در زمستان سرد و برفی دارد. براساس سرشماری عمومی نفوس و مسكن سال 1375، جمعيت استان كردستان 1.346.383 نفر برآورد شده است.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1428
|
امتیاز مطلب : 113
|
تعداد امتیازدهندگان : 31
|
مجموع امتیاز : 31
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان قماستان قم

 

موقعیت :
مجاورت : شمال:  استان تهران  جنوب:  استان اصفهان  شرق:    غرب: 
map_qum

آب و هوا: نیمه بیابانی (جزو اقليم کويری و خشک)
وسعــــت: 10743 کيلومتر مربع
جمعـیــت:  853044 نفر در سال1375
تقسیمات:
شهرستانها:  قم
 

مکان های دیدنی و تاریخی 

در سطح استان قم؛ درياچه نمک و درياچه حوض سلطان از اهميت توريستی و علمی زيادی برخوردار هستند. به طور کلی استان قم به دليل قرار گرفتن در مرکز ايران و همسايگی با دشت کوير از جاذبه های توريستی و بيابان گردی بسيار زيادی برخوردار بوده و پارک ملی کوير که آثار فرهنگی و تاريخی متعددی را در خود جای داده و مجموعه با ارزشی از ذخاير گياهی و جانوری متنوع را دارا است، از جاذبه های مهم طبيعی استان قم به شمار می آيد.
در استان قم بيش از 317 مورد تاريخي و مذهبي به ثبت رسيده كه به لحاظ جهانگردی مذهبی دارای پتانسيل و جايگاه ويژه ای است. آستانه مقدس حضرت معصومه(س) مهم ترين بنای تاريخی – مذهبی استان قم به شمار می آيد که در کنار ده ها اثر تاريخی ديگر همواره پذيرای بازديد کنندگان بی شمار اين استان می باشد.
 

  

صنايع و معادن

استان قم با توجه به قرار گرفتن بين دو قطب صنعتی مهم يعنی تهران و اصفهان و نيز امكاناتی كه در سال های اخير در آن به وجود آمده؛ به محل فعاليت صنعت كاران در رشته های ميانی و معدنی تبديل شده است. پايه و اساس صنعت قم را صنايع كانی غيرفلزی تشكيل می دهند و توليدات آن ها به اقصی نقاط كشور صادر می شود. در حال حاضر بيش از هزار واحد توليدی در قم به توليد گچ، آجر، آهک، سنگ و پودر سنگ مشغول هستند و محصولات آن ها علاوه بر تامين نيازهای استان به ساير نقاط به ويژه تهران نيز صادر می شود. قالی بافی، منبت كاری، سراميک، آجر پزی و درود گری نيز از مهم ترين صنايع دستی استان قم هستند كه دراين ميان منبت كاری و قالی بافی اهميت ويژه ای دارند. قالی های طرح قم از ارزش خاصی برخوردار بوده و در بازارهای داخلی و خارجی طرف داران زيادی دارد. 

  

کشاورزی و دام داری

اساس اقتصاد قم برپايه كشاورزی، دام داری و صنعت (دستی و ماشينی) استوار شده است. كشاورزی در اين استان به صورت تلفيقی انجام می گيرد. روستاهای بخش كهک و خلجستان و تعدادی از روستاهای بخش مركزی به دليل كوهستانی بودن؛ دارای آب و هوای ملايم و بعضا سرد هستند كه در آن ها درختان ميوه سردسيری از قبيل: گردو، فندق، بادام، زردآلو و گيلاس به خوبی رشد كرده و به صورت باغ های كوچكی وجود دارند كه محصول خشك بار آن ها برای اقتصاد روستاها دارای اهميت زيادی است. ‌روستاهای بخش جعفرآباد و مركزی به دليل جلگه ای بودن دارای آب و هوای گرم هستند و محصولات آن ها بيش تر انار،ا نجير، صيفی، سبزی، پنبه، يونجه و گندم است. فرآورده های كشاورزی استان؛ شامل: گندم، جو، پنبه، چغندرقند، ذرت، آفتاب گردان و تره بار است كه از اين ميان، كشت جو از اهميت زيادی برخوردار است.
دام داری نيز از ديرباز در استان قم رايج بوده و برخی از ايلات و عشاير استان های باختری كشور زمستان ها را در اين استان می گذارنند. علاوه بر اين ها پرورش گاو، گوسفند و طيور به صورت صنعتی و سنتی نيز در سطح استان رونق قابل توجهی دارد.
 

  

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

درباره پيشينه قم وتاريخ بنای آن اختلاف نظر وجود دارد. نام قم سه بار در شاهنامه فردوسی آورده شده است. با اين وجود، برخی بنای شهر قم را به بعد از اسلام نسبت می دهند. گريشمن مناطقی چون قم، سيلک كاشان، ساوه و اساسا كناره های باختری کوير ايران را از قديمی ترين مناطق استقرار جمعيت های انسانی و تمدن های اوليه می داند. بر اين اساس قدمت قم و نواحی پيرامون آن، به چند هزار سال پيش می رسد. نتايج كاوش های باستان شناختی اخير در منطقه قم رود نيز اين ادعا را تأييد می کند.
قم در سال های 23 يا 24 هـ . ق هم زمان با اصفهان به تصرف اعراب درآمد. اعراب نام شهر را با الهام از نام يکی از روستاهای منطقه «کم» يا «قم» نهادند. ورود اعراب اشعری به قم، مورد استقبال زرتشتيان قرار گرفت. از دلايل اين استقبال می توان به هجوم پی در پی جنگل نشينان ديلمی به اين نواحی اشاره کرد. اتحاد و پيوند اعراب و زرتشتيان، چندان به درازا نکشيده منجر به درگيری هايی شد که سرانجام به تسلط بيش تر اشعری ها، بر روستاها و مزارع منطقه انجاميد. از اين پس روستاها و مزارع بيش تری با يک ديگر ادغام شده و فضای شهری قم را به وجود آوردند.
قم در دوره اشعريان پناهگاه نسبتا امنی برای «طالبين» و «علويان» شد. اشعری ها با توجه به گرايش های فکری خود، از ورود علويان حمايت و استقبال كرده موجب توجه و هجرت شان به اين شهر شدند. تا پيش از ايجاد اختلاف در بين عرب های اشعری، حکومت آنان بسيار چشمگير بود. اشعريان آشكارا به نشر گرايش های علوی می پرداختند. از پرداخت خراج سر باز می زدند و حتی فرستاده گان خلفا را نيز به شهر راه نمی دادند.
در قرون اوليه اسلام، علويان و شيعيان با بی رحمانه ترين وضع، تحت تعقيب و آزار حكام اموی و عباسی بودند. تعقيب و آزار خلفا از يک سو و انگيزه تبليغ گرايش های علوی از سوی ديگر، سبب شد كه آنان به مناطق دور دست سرزمين های اسلامی آن روزگار هجرت كنند. ايران و شهرهای آن ازجمله قم از مناطق مهمی بودند كه علويان پيوسته به سوی آن ها هجرت می كردند. با حضور علويان در قم، اين شهر به يک كانون مخالف بغداد تبديل شد. قيام عليه فرمان دار وقت در زمان هارون، يكی از شورش های معروف در قم بود.
مردم قم بعد از کشته شدن امام هشتم – علی بن موسی الرضا(ع) – چون مامون را قاتل امام خود می دانستند، هنگام بازگشت او از مرو به بغداد، دست به شورش زدند. مامون برای سركوبی شورش قم، علی بن هشام را با لشگر نيرومندی به جانب قم فرستاد تا شورشيان را سركوب و خراجی را كه از سال 204- 211 نپرداخته بودند،‌ دريافت کند. به دستور علی بن هشام تعدادی از سران اشعری و بزرگان شهر اعدام شدند، باروی شهر با خاک يكسان شد و خراج هفت ساله را نيز با ستم و زور از مردم گرفتند. علی بن هشام قبل از بازگشت به بغداد فردی به نام علی بن عيسی طلحی را به حكومت قم گماشت، اما هنوز چند سالی نگذشته بود كه مردم او را با يک شورش دوباره از قم بيرون نمودند. مامون دوباره فردی را مامور سركوبی اين شورش و گرفتن ماليات وصول نشده؛ كرد و اين بار مامور او با استفاده از آشنايی خود با بزرگان شهر مساله را با روش مسالمت آميز حل كرد.
با آگاهی از خبر فوت مامون (در سال 216 هـ . ق) مردم قم به مرکز حکومت حاکم وقت حمله کرده و او را از قم بيرون کردند. معتصم که بعد از مامون به خلافت رسيده و در بدو شروع خلافتش با شورش مردم قم مواجه شده بود، فرمانده كل سپاه خود را كه وصيف ترک نام داشت برای سركوبی شورش قم فرستاد و به او دستور داد كه شورشيان را تنبيه كند. در جريان اين حمله حصار شهر دوباره منهدم شد و اماكن زيادی از بين رفت. مهاجمين، بسياری از باغ ها، خانه ها و مزارع را آتش زدند و شهر به تلی از خاكستر تبديل شد. وصيف ترک بعد از اين سركوبی، محمد بن عيسی بادغيسی را از سوی خود به حكومت قم گماشته و خود به بغداد بازگشت. حاکم جديد سياست نرمش و مدارا را در پيش گرفت. اين آرامش تا سال 254 هـ . ق برقرار بود، اما با فوت محمد بن عيسی و روی كار آمدن متوكل عباسی، اوضاع دوباره دگرگون شد. متوكل كه شديدا موضع ضد علوی داشت, با ناسزاگويی به حضرت فاطمه(س) و امام علی(ع)، تخريب بقاع متبرک در كربلا و آب بستن بر تربت امام حسين(ع) و ساير شهدای كربلا، به مقدسات شيعيان اهانت كرد. اين امر واکنش شديد شيعيان از جمله مردم قم را به دنبال داشت. بالاخره اهالی قم با حمايت از حسين کوکبی خشم و بغض خود را نسبت به خلفا نشان دادند و او را ياری كردند تا دولت علوی را در محدوده طالقان، قزوين، زنجان و ابهر تشكيل دهد. به اين ترتيب قم و مناطق يادشده از پرداخت ماليات سرباز زدند.
بعد از مدتی، بار ديگر حسين كوكبی با مقداری پيش روی در منطقه طالقان قيام کرد و با تصرف قزوين و زنجان، توانست دولت علوی مستقل و كوچكی را به مدت كوتاهی برقرار كند، اما سرانجام از سپاه خليفه شكست خورد و به داعی كبير (علوی ديگری كه در منطقه طبرستان حكومت می کرد) پناه برد. عبدالرحمن بن مفلح مامورشد تا هم حسين كوكبی را سركوب كند و هم طغيان قم را فرونشاند. وی پس از گرفتن خراج چهار ساله و كشتار وحشيانه ای که باعث ترک ديار بيش تر مردم قم شد، از شهر خارج شده و در ری به موسی بن بغا پيوست تا به قصد سركوبی حسين كوكبی عزيمت كنند.
شورش بعدی مردم قم زمانی رخ داد كه معتمد، خليفه عباسی مشغول جنگ با يعقوب ليث صفاری بود. در زمان معتضد عباسی، نيز اهالی قم مجددا شورش كرده از پرداخت خراج خودداری نمودند. اين قيام نيز سركوب شد و عامل خليفه به قتل و غارت مردم شهر پرداخت. اين شورش و سركوب به طور مستمر تا زمان به قدرت رسيدن «آل بويه» كه به نوعی به مبارزه با خلفا به پا خاسته بودند، ادامه يافت. قم در اين دوره به خاطر توجه خاص حکام آل بويه مخصوصا ركن الدين ديلمی و صاحب بن عباد - وزير آل بويه - در ابعاد مختلف رشد و توسعه يافت. صاحب بن عباد كسی بود كه از حسن بن محمد قمی خواست تاريخ قم را به رشته تحرير درآورد و به اين ترتيب اولين كتاب مستقل در تاريخ قم نگاشته شد.
در زمان سلجوقيان تصدی امور مهم دولت سلجوقی از سوی قمی ها صورت می پذيرفت و فعاليت آن ها در صحنه سياسی باعث عمران و ترقی قم شد. با حمله مغول، قم بار ديگر به كلی منهدم شد. توجه برخی از حكام مسلمان مغول از جمله سلطان محمد اولجايتو به قم بر آبادانی منطقه افزود. در دهه های پايانی قرن هشتم هـ . ق و در تهاجم تيمور گوركانی شهر بار ديگر ويران و مردم آن قتل عام شدند. در اين حمله، ديوار شهر آن چنان تخريب شد كه تا زمان حكومت صفويه، مردم قم نتوانستند آن را بازسازی كنند. با تصرف قم (در سال 909 هـ . ق) توسط لشگريان اسماعيل صفوی که مذهب شيعه داشتند، قم دوباره مسير رشد و شکوفايی را در پيش گرفت. شهر قم در دوره صفويه از مراكز مهم فرهنگی و فقهی شيعه شد و علمای بزرگی از اين شهر برخاستند. نقش زيارتی و مذهبی اين شهر نيز در دوره صفويه توسعه يافت. شاه عباس اول (به علت دشمنی ديرينه صفويه با دولت عثمانی) به قصد کم کردن زوار عتبات عاليات در نجف، كربلا و كاظمين مردم را به زيارت حضرت امام رضا(ع) در مشهد و حضرت معصومه(س) در قم تشويق می نمود. اين كار، در واقع يک مبارزه فرهنگی و اقتصادی عليه دولت عثمانی بود و شاه عباس درصدد بود كه از اين طريق، توان اقتصادی دشمن را محدود كند. در اين دوره قم از نظر اقتصادی و صنعتی نيز مورد توجه بود، و برای رشد صنعتی و اقتصادی آن تلاش های زيادی انجام شد. از جمله اين تلاش ها زيبا سازی و تزيين بناهای حرم و وقف اموالی برای اين بارگاه بوده است. به هر حال، آثارمتعدد تاريخی بازمانده از عصر صفوی از يک سو و گزارش های سياحان خارجی كه در اين عصر از قم ديدن كرده اند از سوی ديگر، و هم چنين شواهد تاريخی و مذهبی ديگر، حكايت از آن دارند كه قم در عصر صفويه از شكوفايی خاصی برخوردار بوده است.
با حمله افغان ها به ايران و تصرف اصفهان، قم به عنوان خط مقدم دفاع از اصفهان دچار خسارات سنگينی شد. افغان ها که در قم مستقر شده بودند، تمام مدارس قم را به انبار غله و علوفه برای سربازان سواره نظام تبديل كردند. حضور افغان ها در قم در دوره هاي ديگر نيز خسارات اقتصادی مهمی را در بر داشته است. از اين ميان می توان به غارت تمام اشيای گران بهای آستانه حضرت معصومه(س) توسط اشرف افغان اشاره کرد که در راه اصفهان، و پس از شكست از نادر شاه در مهمان دوست دامغان انجام داد.
در سال 1208 هـ . ق قم به تسلط آقا محمد خان قاجار- اولين پادشاه سلسله قاجار - درآمد. خان قاجار با آتش زدن خانه ها و كشتن مردم، شهر مذهبی قم را بار ديگر دچار ويرانی و مصيبت كرد. بيش تر شاهان سلسله قاجار به خصوص فتح علی شاه قاجار، توجه مناسبی به اين شهر و بارگاه حضرت معصومه(س) داشتند.
در حال حاضر، قم يكی از مراكز مهم تشيع در ايران و جهان است و علما و محدثين بزرگی از اين منطقه برخاسته اند. وجود حوزه علميه قم بر اهميت مذهبی اين شهر فزونی خاصی بخشيده است. اين حوزه در سال 1340 هجری قمری با آمدن حاج شيخ عبدالكريم حايری به اين شهر بنيان گذاشته شد و در سال های بعد با ورود علمای ديگر، حوزه های علمی و روحانی كنونی قم تاسيس و توسعه يافتند.
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان قم با دربرگرفتن كم تر از يك درصد از مساحت كل كشور؛ عنوان كوچك ترين استان ايران را دارد كه در سال 1373 از استان مركزی جدا و يک استان مستقل به مركزيت شهر قم شد. قم در قلمرو كوير مركزی ايران واقع شده است و از نظر جغرافيايي بين 50 درجه و 6 دقيقه تا 51 درجه و 58 دقيقه درازای خاوری و 34 درجه و 9 دقيقه تا 34 درجه و 11 دقيقه پهنای شمالی واقع شده است. استان قم؛ از طرف شمال به استان تهران، از خاور به استان سمنان, از جنوب به استان اصفهان و از طرف جنوب باختری تا شمال باختری به استان مركزی محدود می شود. بر اساس آخرين تقسيمات كشوری در سال 1375، اين استان دارای يک شهرستان و يک شهر بوده است. ارتفاع مركز شهرستان از سطح دريا 928 متر و ارتفاع بلندترين نقطه استان؛ در مناطق كوهستانى،3330 متر ارتفاع و پست ترين نقطه آن در حاشيه درياچه نمک قم حدود 700 متر است.
استان قم از شمال به استان های تهران و مركزی، از جنوب به استان های مركزی و اصفهان و از باختر به استان مركزی محدود است. استان قم به دليل ارتفاع اندک، بارش ناچيز، اقليم نامساعد و زمين های شور، بخشی از كوير مركزی ايران به شمار می رود و از نظر استفاده از زمين مطلوبيت چندانی ندارد. ميزان درجه حرارت در ماه های يادشده؛ بين 20 تا 25 درجه سانتيگراد است. با توجه به دما و آب و هوای اين استان ماه های ارديبهشت، خرداد، شهريور و مهر، مناسب ترين زمان برای سفر به استان قم است. راه های مهم شهرستان قم عبارتند از: 1- اتوبان قم – تهران به درازای 145 كيلومتر2- راه اصلی قم – تهران به سوی شمال 3- راه قم – كاشان به درازای 103 كيلومتر4- راه اصلی قم – سلفچگان به سوی جنوب باختری به درازای 40 كيلومتر 5- راه فرعی جنوب باختری به درازای 52 كيلومتر تا روستای نيزار قم – دليجان – اصفهان.
طبق سرشماری عمومی نفوس و مسكن در سال 1375، جمعيت استان قم در برابر 852946 نفر بوده است. از اين تعداد 16/ 91 درصد در نقاط شهری و 82/8 درصد در نقاط روستايی سكونت داشته و بقيه غير ساكنان بوده اند.



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1407
|
امتیاز مطلب : 119
|
تعداد امتیازدهندگان : 32
|
مجموع امتیاز : 32
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمدرضا

استان فارساستان فارس

 

مرکـــــز : شیراز

موقعیت : 

map_fars

مجاورت : شمال: اصفهان  شمال غربی: استان کهگیلویه و بویراحمد   جنوب: هرمزگان  شرق: استان یزد و کرمان   غرب:استان بوشهر
آب و هوا: سه ناحیه آب و هوایی متمایز در استان فارس وجود دارد. نخست ناحیه کوهستانی شمال و شمال غربی با زمستانهای نسبتاً سرد و تابستانهای معتدل. دوم نواحی مرکزی با زمستانهای نسبتاً بارانی و معتدل و تابستان‌های گرم و خشک. ناحیه سوم در جنوب و جنوب شرقی دارای زمستانهای معتدل و تابستانهای بسیار گرم است.
وسعــــت:  ۱۲۲۴۰۰ کیلومتر مربع
جمعـیــت:  ۴٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر
تقسیمات:   16 شهرستان 48 شهر 60 بخش و 185 دهستان
شهرستانها: آباده، ارسنجان، استهبان، اقلید، بوانات، جهرم، خرم‌بید، داراب، زرین‌دشت، سپیدان، شیراز، فراشبند، فسا، فیروزآباد، قیر و کارزین ، کازرون، لارستان، لامِرد، مرودشت، ممسنی، مهر، نیریز

مکان های دیدنی و تاریخی

استان زيبای فارس که يکی از بزرگ ترين قطب های فرهنگی ايران به شمار می آيد از جمله مناطق بسيار ديدنی و مشهور ايران است که بخش مهمی از تاريخ تمدن کهن و بزرگ ايران را در برگرفته است. طبيعت جذاب و غنی استان فارس به همراه منحصر به فردترين آثار تاريخی و باستانی فارس را در رديف ممتاز ترين مناطق ايران قرار داده است. دره ها و تنگه های متعدد استان فارس، گردشگاه های طبيعی بسيار زيبايی را فراهم نموده اند که همواره پذيرای بازديد کنندگان و دوست داران طبيعت می باشند. تنگ بوان که از طبيعت زيبايی برخوردار است و تنگ خرقه(فيروزآباد) که دره ای سرسبز و خرم است و پوشش جنگلی زيبا، چشمه سارهای فراوان و باغ های پربار دارد، گردش گاه ميان جنگل كه مانند توده ‌ای انبوه در دامنه كوه ميان جنگل و در دو سوی جاده خود نمايی می ‌كند، و ... برخی از اين تنگه ها و گردشگاه ها هستند. مراتع و گل زارهای حاشيه درياچه های منطقه همراه با ماهی های آزاد و پرندگان وحشی چشم اندازهای زيبايی از اين درياچه ها در بهار و پاييز به وجود می آورند که بسيار جذاب و ديدنی هستند. رودخانه ها و آبشارهای جذاب و منحصر به فردی مانند آبشار مارگون سبب شده اند که اين استان توانمندی های قابل توجهی را در زمينه جاذبه های طبيعی داشته باشد و همراه با جاذبه های منحصر به فرد تاريخی خود، پذيرای طبيعت دوستان نيز باشد.
استان زيبای فارس در بر گيرنده کهن ترين آثار فرهنگی ايران است و شهرت جهانی اين استان بی سبب نيست. مجموعه کاخ های تخت جمشيد، کاخ ها و آرامگاه های شاهان اساتیری ایران، آتشکده های قديمی، قلعه ها و دژهای مستحکم، تپه های تاريخی، مسجد هايی که برخی از آن ها شاهکارهای معماری اسلامی هستند، باغ های تاريخی بسياری که به واسطه معماری ارزشمند خود شهرت جهانی دارند و ... بخشی از آثار ديدنی و تاريخی استان فارس هستند که هر ايرانی و غير ايرانی دوست دار فرهنگ و تمدن را به شدت تحت تاثيرقرار می دهد.
 

 

صنايع و معادن

صنایع استان فارس در دو دسته کارخانه ای و دستی قابل بررسی و مطالعه است. صنايع دستی استان به علت زيبايی، جذابيت و مرغوبيت، جايگاه ويژه ای را در بازارهای داخلی و جهانی به خود اختصاص داده و فرش، گبه و خاتم آن از معروفيت خاصی برخوردار است. در بخش صنایع ماشینی؛ استان فارس ازمقام ارزشمندی دركشوربرخورداراست. صنایع ماشینی استان را بيش تر؛ صنايع الكترونيكی، شيميايی، ريسنده ‎گی، بافنده ‎گی و صنايع غذايی تشكيل داده است. بيش ترين سهم صنايع الكترونيكی به كارخانه های مخابراتی ايران (كما) تعلق دارد كه از سال 1348 در اين استان شروع به توليد كرده است. كارخانه لاستيک سازی دنا (بريجستون) يكی از چهار توليد كننده بزرگ لاستيک سازی ايران، دراين استان قرار دارد. در زمينه صنايع ريسنده‎گی، بافنده گی و چرم سازی، اين استان با 50 كارگاه بزرگ و كوچک، سهمی عمده در توليد محصولات نساجی و فرش بافی دارد. در فارس همراه با توليد محصولات كشاورزی، صنايع غذايی نيز رشد چشم گيری يافته است. براساس اطلاعات موجود، بيش از 200 واحد صنايع غذايی در اين استان فعاليت دارند كه توليد مواد غذايی نظير روغن، قند، شكر، ‌گوشت و … را بر عهده دارند. پالايشگاه شيراز از سال 1352 آغاز به كار كرده و فرآورده هايی مانند گاز مايع، بنزين معمولی، بنزين سوپر، و … را توليد می كند. در سال های اخير صنعت پتروشيمی استان نيز توسعه قابل توجهی يافته است. استان فارس، قطب الكترونيک كشور بوده و صنايع پتروشيمی آن از اهميت خاصی برخوردار است.  

  

کشاورزی و دام داری

استان فارس سهمی عمده در بخش های اقتصادی كشور به ويژه كشاورزی و صنعت دارد. اين استان در توليد گندم، ذرت و انجير در كشور مقام اول را داراست. طبق گزارش آمار نامه كشاورزی، اين استان با 1025059 هكتار سطح زير كشت پس از استان های آذربايجان شرقی و خراسان، رتبه سوم را در كل كشور دارد. بر اساس همين آمار، اين استان با 59/12 درصد توليد گندم در كشور رتبه دوم را داراست. دام داری از اركان مهم اقتصادی منطقه فارس است و وجود عشایر قشقایی که یکی از بزرگ ترین و اصیل ترین عشایر ایرانند که دام داری شغل اصلی آنان است سبب رونق دام داری در منطقه فارس شده است.  

 

وجه تسميه و پيشينه تاريخي

فارس در كتيبه های هخامنشی به صورت پارسه و در نوشته های يونانی به شكل پرسيس آمده و معرب آن فارس است. يونانيان نام ايالت پرسيس را به اشتباه بر تمام ايران اطلاق می كردند. درجنوب ايران تا كرانه های خليج فارس، سرزمينی گسترده است كه از روزگاران باستان، پارس ‌(فارس) نام داشته و از آغاز دوره اسلامی مركز آن شيراز بوده است. اين سرزمين، از چند هزار سال پيش زيست گاه پر رونق اقوام بومی ايران، و به ويژه، عيلاميان بوده و از اين قوم، آثار بسياری در گوشه و كنار فارس، هم چون كورنگون ممسنی، نقش رستم، تخت جمشيد، ( مرودشت) به جای مانده است.
سه هزار سال پيش از اين، قومی كه خود را آريايی می خواندند، ازجنوب روسيه امروزی به فلات ايران سرازير شدند و پس از زد و خوردهای فراوان با بوميان آن سامان، به پيروزی رسيدند و برای خود سكونت گاه هايی بر پا داشتند. بيش تر اين آرياييان، چوپان و گله دار و كوچ نشين بوده زندگی قبيله ای داشتند. دين آنان، گونه ای بينش توحيدی بود. آنان به خدای يگانه و بزرگی به نام اهورامزدا ايمان داشتند و نيروهای طبيعی، مانند :‌ آب، آتش، باد، خاک و خورشيد را دارای فره ايزدی پنداشته سرچشمه بدی ها و تاريكی ها را در وجود اهريمن می جستند. اين آرياييان، قبيله های بزرگی داشتند كه معروف تر از همه پارسيان، مادها، سكاها، بلخيان، سغديان، خوارزميان، هراتيان و پارتيان بودند. ‹‹ همه ی اين قبيله ها به يک زبان بزرگ، اما، با لهجه های متفاوت سخن می گفتند و سرزمين خود را به نام ‹‹ آريا وئيج›› (ايران ويج) می خواندند. پارسيان، يكی از اقوام ايرانی بودند كه در سه هزار سال پيش به فارس آمدند و در چند مكان، از جمله در انشان (ماليان در 46 كيلومتری شمال شيراز) و پاسارگاد ساكن شدند. پايتخت آنان، نخست، پاسارگاد بود كه بعدا، به همدان انتقال يافت. در اواخر سده هشتم قبل از ميلاد، مادها در ايران غربی نيرو گرفتند و گرد هم جمع شده، با آشوريان تاراج گر به زد و خورد پرداختند و صد سال بعد آنان را از پای درآورده حكومتی بزرگ بر پا داشتند كه 120 سال پايدار ماند، و سرانجام، فرمان روايی آنان توسط كوروش بزرگ فرو پاشيد.
كوروش بزرگ فرزند كمبوجيه (پادشاه پارسيان) و شاه دختی مادی بود و با كارهای درخشانش بزرگ ترين امپراتوری جهان آن روزگار را پديد آورد. ويژه گی های نخستين فرمان روای فارس چنان است كه مورخان او را پادشاهی دانا، مدير و مدبر و مفسران بزرگ قرآن چون علامه طباطبايی او را ذوالقرنين (که قرآن از او به نيکی ياد می کند) می دانند.
كوروش پس از نزديک به 30 سال فرمان روايی در جنگ با كوچ نشينان ماساگتی ـ ازاقوام سكايی آسيای ميانه ـ كشته شد و پسرش كمبوجيه جای او را گرفت و به مصر لشكر كشيد و آن سامان را به فرمان خود آورد ولی با شورش مغان رو به رو شد و پيش از گرفتن کين خويش در مصر در گذشت. آن گاه داريوش بر تخت امپراتوری هخامنشی نشست و 36 سال بر ايران فرمان راند. هخامنشيان نزديک به 218 سال بر اين سرزمين حكومت كردند تا اين كه اسكندر بر ايران تاخت و شاهنشاهی هخامنشی را برانداخت اما دولتش هفت سال بيش نپاييد و آرزوهايش بر باد رفت و او هرگز نتوانست حکومت این سرزمین متمدن و بزرگ را بیش از این در اختیار داشته باشد.
اگرچه حاكمان پارس به سلطه سلاطين اشكانی در روزگار قدرت آنان گردن نهادند، اما، پارس هرگز جزو امپراتوری اشكانی نشد. شاهان پارس قدرت خود را بر سواحل كارمانيا و سواحل عربستان بسط دادند. از روايات مربوط به اردشير اول ساسانی چنين برمی آيد كه در زمان او، پارس به ممالک كوچكی تقسيم شده بود. از سكه های كشف شده آن دوران می توان دريافت كه در آن زمان، تمدن يونانی، به كلی از پارس رخت بر بسته بود و سنت های تاريخی و اساطيری كهن و دين زردشتی استيلای كامل داشته است. بر اساس شواهد، در آن زمان پارس تنها سرزمينی بود كه در آن جا دين زردشتی حقيقی و نوشته های مقدس آن محفوظ مانده بود. به همين دليل، تجديد حيات آيين زردشتی، با قيام اردشير اول و كشور گشايی های او از پارس آغاز شد. اردشير اول دودمان ساسانيان را بنياد گذاشت و دين زردشتی را در سراسر كشور ايران مستقر كرد. استخر كه پايتخت پارس بود، در دوره ی ساسانی شهری بزرگ و آباد بود. پس از بنيان گذاری امپراتوری ساسانی، پايتخت امپراتوری به تيسفون منتقل شد.

با تصرف استخر و فيروزآباد در سال 28 هـ. ق تمامی فارس ضميمه متصرفات اعراب شد و به تدريج مردم فارس نيز مسلمان شدند. اعراب فاتح تقسيم ايالت فارس را به پنج ولايت كه هر يک را يک كوره می گفتند، از ساسانيان به ارث بردند و اين تقسيم بندی، تا حمله مغولان باقی ماند. پنج كوره فارس عبارت بودند از: كوره اردشير خوره كه مركز آن شيراز بود. كوره شاپور خوره كه مركز آن شهر شاپور بود. كوره قباد خوره يا ارجان كه مركز آن ارجان بود. كوره استخركه مركز آن پرس پوليس بود. و كوره داراب گرد (دارابجرد) كه مركز آن شهری به همين نام بود. در زمان ضعف قدرت خلافت در قرن سوم هجری قمری، فارس به تصرف يعقوب ليث موسس سلسله ی صفاريان درآمد. وی شيراز را تصرف كرد و برادرش عمروليث، مسجد بزرگی در اين شهر ساخت كه هنوز پا بر جاست. پس از آن، فارس به تصرف آل بويه درآمد. عضدالدوله ی ديلمی بر بيش تر ايران و قسمتی از بين النهرين مسلط شد. از كارهای برجسته ی او ساختن بند امير بر رود كر بود. پس از آل بويه، سلجوقيان بر فارس مسلط شدند. در زمان ضعف سلاجقه، سنقر ابن مودود، دودمان اتابكان فارس را تاسيس كرد و اين دودمان، در 543 هجری قمری بر سرزمين فارس فرمان روايی يافت و آخرين فرمان روای آن، آبش خاتون، پس از يك سال سلطنت در 667 هجری قمری به همسری منكو تيمور، يكی از پسران هلاكوخان مغول، درآمد و از آن پس، سلطنت وی نامی بيش نبود و چندی نگذشت كه فارس به دست امرای مغول افتاد.
در 754 هجری قمری، امير مبارزالدين محمد، پادشاه سلسله ی آل مظفر، فارس را تصرف كرد. شاهان اين دودمان تا سال 795 هجری قمری، كه امير تيمور خاندان آل مظفر را برانداخت بر فارس فرمان روايی داشتند. در سال 909 هجری قمری، فارس تحت استيلای شاه اسماعيل صفوی درآمد. در زمان او و جانشينانش، فارس و مركز آن شيراز، آبادی و رونق يافت. در اين دوران، الله وردی خان و پسرش امام قلی خان فرمان روايان كاردان و با تدبير فارس درزيبا ساختن و آبادانی شهر شيراز كوشيدند. در جنگ ميان نادر شاه و افاغنه تحت فرمان اشرف افغان، فارس رنج و ويرانی فراوانی ديد. اين جنگ با شكست افاغنه در 1142 هجری قمری پايان يافت. پس از مرگ نادر، بار ديگر فارس دست خوش پريشانی شد اما، با برآمدن كريم خان زند صلح و آبادی به اين ناحيه بازگشت. از كاردانی و تدبير و دورانديشی كريم خان، آثار ارزشمندی، به ويژه در شهر شيراز به جای مانده است. پس از مرگ كريم خان (1193 هـ. ق)، بر سر جانشينی او ميان بازماندگانش اختلاف بسياری پديد آمد و سرانجام، لطف علی خان زند به فرمان روايی رسيد. پس از آن، فارس در جنگ های لطف علی خان زند و آقا محمد خان آسيب فراوان ديد. پس از دودمان زنديه، قاجاريه حاكم شد. پس از وفات فتح علی شاه (1125 هـ. ق) پسرش حسين علی ميرزا فرمان فرما كه در فارس بود به دعوی سلطنت برخاست، اما كاری از پيش نبرد.
پس از قاجار، ‌اگر چه فارس نقش ارتباطی مهم خود را از دست داد، ولی، به علت داشتن آثار گران سنگ سياسی و تاريخی و آرامگاه های دانشمندان، شاعران و عرفای بزرگی هم چون سعدی، حافظ، ابوعبداله خفيف، ملاصدرا، خواجو، شيخ روزبهان و بواسحاق كازرونی، سيبويه و … هم چنان به عنوان يكی از پرآوازه ترين استان های ايران با معروفيتی جهانی در گستره ی فرهنگ و ادب و عرفان جايگاه خود را حفظ كرد
 

  

مشخصات جغرافيايي

استان فارس 6/7 درصد مساحت کل جمهوری اسلامی ايران را به خود اختصاص داده است. استان فارس در جنوب منطقه مركزی ايران بين مدارهای 27 درجه و دو دقيقه و 31 درجه و 42 دقيقه عرض شمالی و 50 درجه و 42 دقيقه و 55 درجه و 36 دقيقه طول خاوری از نيمروز گرينويچ قرارگرفته است. اين استان از شمال با استان اصفهان و يزد، از باختر با استان های كهگيلويه و بوير احمد و بوشهر، از جنوب با استان هرمزگان و از خاور با استان كرمان همسايه است. استان پهناور فارس، منطقه ای چهار فصل بوده و از نظر آب و هوايی می توان سه منطقه ی سردسير، معتدل و گرمسير را دراین منطقه مشاهده كرد. متوسط دما در سردترين ماه سال بين 7- تا 2- درجه ی سانتی گراد و در گرم ترين ماه سال بين 35 تا 40 درجه سانتی گراد در نوسان است. جهت عمومی كوه های اين استان شمال خاوری – جنوب باختری است و هر چه از طرف شمال به جنوب پيش می رويم از ارتفاع كوهستان به طور عمومی كاسته می شود. محدوده استان فارس به دليل تنوع اقليمی و ساختارهای جغرافيايی طبيعی فضاهای خاص و منحصر به فردی را دارا است و از انواع دریاچه های طبیعی، رودخانه های دایمی و فصلی، چشمه های آب گرم و آب سرد برخوردار است. بر اساس سرشماری سراسری سال 1375 جمعیت استان فارس 3759954 نفر برآورد شده



:: موضوعات مرتبط: عمومی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1441
|
امتیاز مطلب : 100
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28
تاریخ انتشار : شنبه 29 آذر 1388 | نظرات ()